لوگوی سه گوش

ساعت فلش

کد ساعت

.

کد حدیث

کد حدیث

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم را روزگارى رسد که در آن از قرآن جز نشاندن نماند و از اسلام جز نام آن . در آن روزگار بناى مسجدهاى آنان از بنیان آبادان است و از رستگارى ویران . ساکنان و سازندگان آن مسجدها بدترین مردم زمینند ، فتنه از آنان خیزد و خطا به آنان درآویزد . آن که از فتنه به کنار ماند بدان بازش گردانند ، و آن که از آن پس افتد به سویش برانند . خداى تعالى فرماید : به خود سوگند ، بر آنان فتنه‏اى بگمارم که بردبار در آن سرگردان ماند و چنین کرده است ، و ما از خدا مى‏خواهیم از لغزش غفلت درگذرد . [نهج البلاغه]
تماس با ما

همیشه در پرتو الطاف وفیوضات الهی موفق وپیروز وسربلند ومسرور باشید

 
شنبه 91 آبان 13 , ساعت 9:29 صبح
17 اسفند 1389 :: 00:45 ::  نویسنده : N_Behzad

 

راه بسی طولانی و ناهموار است و یافتن همراه دشوارتر می‌نماید. تو مرا به راه آوردی و خود چراغ این سرای‌گاه ظلمانی شدی، دست بر سرم نهادی و گام‌های وجودم را به سوی خویش خوب گرداندی. مقصد و مبدا تو هستی، و من تنها یک مسافر! یک مسافر، یک دوست و اسیر تردید! مانده ام که چرا هستم؟! هستم که بی تو راه پویم و بی تو نیست شوم؟

آشنای توام یا غریبی سرگشته و حیران؟ تو را می‌جویم یا در پی اثبات خویشم؟ زنده‌ام و یا مرده‌ای جاری؟! نمی‌دانم که در این گذران، ذره ذره می‌میرم و آرام آرام مرگ را تجربه می‌کنم، یا که مدام زنده می‌شوم و با تو جاودانه زندگی می‌کنم؟! نمی‌دانم آمده‌ام که بترسم و هرگز خطر نکنم و از ترس سیاه چاله‌های آسمان چشم به خاک دوزم؟!

آمده‌ام که بی هیچ اثر و تلاشی برای ماندن، آرام آرام بمیرم؟! آمده‌ام که از خواسته‌هایم به سرعت برق و به نفع باد بگذرم؟! آمده‌ام که بی‌رنگ‌تر از شیشه، شاهد آفتاب باشم و پشت به نور بنشینم؟! آمده‌ام  که هدفم را به دست قاصدک‌ها بسپرم و آرام آرام بمیرم؟! آمده‌ام که آرام آرام بمیرم؟؟!!! یا که آمده‌ام بمانم؟! نمی‌دانم از کجا آمده‌ام، از قلب خاک یا دل تو؟

از هر کجا و به هر دلیلی که هستم، نیامده‌ام که آسان بگذرم. نیامده‌ام که اسیر تردید و خویشتن بمانم و مدام چون مرغان بی‌پرواز، با ترس بر زمین قدم بردارم. نیامده‌ام که بی‌مقصود آواز سر دهم و در هوایت پریشان و حیران پرواز کنم. و نیز، نیامده‌ام که بی‌توجه به نور هستی بخشم و زیر سایه‌ی طوبای رحمتش، عصیان و ناسپاسی پیشه کنم.

آری! از نمک بنده پروریت خوب فهمیده‌ام که بی هدف نیاوردیم. خوب فهمیده‌ام که آمده‌ام تا خطر کنم، عاشق شوم، درد بکشم، خون رنگ شوم و دیده‌گانم را بر دوش خواستگاه تو نهم. دریا شوم، طوفان شوم، پر بگیرم و در آغوشت زنده شوم! که اگر جز این باشد انگار که هر لحظه آرام آرام می‌میرم... گوئی اصلا نبوده‌ام!


تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
تماس با ما

دانلود آهنگ

mouse code

کد ماوس

پخش ویدیو