کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه خودت میدونی عادت نیست،فقط دوست داشتن محضه
کنارم هستی و بازم بهانه هامو میگیرم میگم وای،چقدر سرده میام دستاتو میگیرم
یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی میمیرم از اینجا تا دم در هم بری دلشوره میگرم
فقط تو فکر این عشقم،تو فکر بودن با هم محاله پیش من باشی برم سرگرم کاری شم
میدونم که یه وقتایی دلت میگیره از کارم روزایی که حواسم نیست بگم خیلی دوستت دارم
تو هم مثل منی انگار،از این دلتنگی ها داری تو هم از بس منو میخوای یه جورایی خود آزاری
یه جورایی خود آزاری...
کنارم و هستی انگار همین نزدیکیاست دریا مگه موهاتو وا کردی که موجش اومده اینجا
قشنگه ردپای عشق بیا بی چتر زیر برف اگه حال منو داری میفهمی یعنی چی این حرف
21) <>>
عشق ببین چه می کند با دل ِبی قرار ِمن
آه ز روزگار ِدل وای ز روزگار ِمن
شاخ ِز بن شکسته ام گرچه به گِل نشسته ام
باز بیا بیا بیا بهر ِخدا کنار ِ من
گشته زمان ِ زندگی فصل ِخزان ِزندگی
ای تو روان ِ زندگی، پیش بیا بهار ِمن
همچو سبوی بسته ای، دور چرا نشسته ای
خیز و بیا لبی بنه برلبِ داغ دار ِمن
کار ِجهان رهابکن، خیز و علاج ِما بکن
آه که بلهوس دلم برده زدست کار ِمن
شاعر: محمد غلامی
وبلاگ شاعر:http://bonar.parsiblog.com
23) <>>
از چــه رو ای دلــبــر طـنــاز بــا مـا در جفائی عهد می بندی ولی افسوس عهدت را نپائی
آن چه قلبی هست کاندر سینه سیمین تو داری ویـن هـمــه بـیـرحم ای مـحبـوب مـن آخـر چرائی
دور از رویت شب و روزم سیه باشد چو مویت ای امـیــد مـن بـگـو آخــر کـه دور از مـا کجائی
کاش بـر مـن بـگـذری تـا حال مسکینـم ببینی لـیـک می تـرسـم بـمـیـرم از غم و هرگز نیائی
در دل زارم نمی تابد دگر نور امیدی واندر این دنیای تاریکم نمی بینم ضیائی
شبنمی بـاشم که عمرم ساعتـی افزون نپاید شمع بی نـورم که تا صبحم نمی باشد بقائی
شاعری دلخسته ام غم ریزد از دیوان شعرم طایـری افسرده ام بـیـمار و بی بـرگ و نوائی
نشکنم پیمان و هرگز روز درگاهت نتابم کز سرکوی تـو بهتر ره نمی یابم بجائی
رخ زمـن برتافتی دیـدی چو در دامت اسیرم دوستت دارم چو می بینم که با من بیوفائی
یک جهـان درد و بلا ریـزد بجـانم گاه قهرت چون تبسم می کنی بر درهای من دوائی
کشتی عمرم اسیر موج وحشتزای غم شد رحم کن ای ناخدا بر من که من دارم خدائی
آشنا شـد آن زمان با درد و محنت جان زارم کـآشـنــا گـردیــد دل بـا دلبـر دیــر آشنائی
13) <>>
بیـا ساقـی تـو امشب غـرق دریای شرابم کن
شـرابـم ده پـیـاپی پـاک مدهـوش و خرابم کن
بیا ساقی که دل پرخون بود از رنج این هستی
رهــا از پــرتــو مـی زیــن جــهـان پــر عذابم کن
مـن از ایـن جـسـم خاکی و گـنـاه آلود بـیـزارم
تـو انـدر بـوتـه اخلاص ای سـاقـی مــذابــم کـن
برونم ساز از این جلد خود خواهی و خود بینی
روان در مـــــاوراء ابـــــرها چــــون آفــتــابـم کـن
4) <>>
دانــی ایــن راز چــرا اشــک روان دارد شمع
خــبــر از داغ عـــزیـــزان جــهــــان دارد شمع
قـطـره هـایی که بــریــزد بـزمـین از رخ شمع
اشکهایی است که در دیده نهان دارد شمع
حالـت سـوخـتــه را ســوخـتـگـان می دانند
ز آن سبب سوختن خویش عیان دارد شمع
هــمــه ســوزنــد در ایـــن وادی حــیـــرت اما
آتـش اندر سر و بـر و دیـده نشان دارد شمع
بـه وفا شـهـره شهریم چـو پروانه ولیک کی خبر از دل ما سوختگان دارد شمع
6) <>>
بستوه آمـدم از ایـن دل هرجائی خویش
سوختم از شرر این دل سودائی خویش
شـهـره شـهـر شـدم بـا هـمـه فرزانگیم
چه کنم بـا دل دیـوانـه هـرجائی خویش
مایه عشق و جنون است دل پر سوزم
چاره ای نیست مرا با دل شیدائی خویش
گوشه گیری چو کنم درد من افزون گردد
حاصلی نیست از این گوشه تنهایی خویش
تو که رسوای جهان کردی و شوریده مرا
بعد از این گو چه کنم با غم رسوائی خویش
صبر در عشق میسر نبود عاشق مرا
که ربـودی تـو زمـن صبـر و شکیبائی خویش
5) <>>
من از آن نرگس چشمان شهلای تو می ترسم
من از آن لـعـل جانبخش و فریبای تو می ترسم
ز بس زان قـامـت دلجـو بلا و فتنـه می ریـزد
دگـر از قـامـت موزون و رعـنـای تو می ترسم
نــدارم بـاکـی از کـیـد زمـان و چـرخ بـازیـگـر
ز چشـمـان و نگاه پـرتـمنـای تـو می ترسم
تو از اشک من و از آه سوزانـم نمی ترسی
من از ناز و عتاب و قهر بیجای تو می ترسم
کمند موی مشکین تو از بس خست جانم را
دگـر از حلـقـه ی زلـف چلیپای تـو می ترسم
ز لـعـل شکـریـنـت بـس کلام تـلخ بـشـنـیـدم
دگر زان غنچه ی لعل شکوفای تو می ترسم
تو هر شب مست در آغوش هر بی مایه می لغزی
مـن از دیـوانـگی های و هـوس های تـو می ترسم
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
»» دکتر غلامحسین ساعدی پزشک و داستان نویس مشهور آذربایجانی
دکتر غلامحسین ساعدی پزشک و داستان نویس مشهور آذربایجانی
دکتر رحمت سخنی ازارومیه مرکزآموزشی درمانی امام خمینی (ره)
Dr.RAHMAT SOKHANI
شادروان دکتر غلام حسین ساعدی متخصص بیماریهای اعصاب و روان از پزشکان بنام آذربایجانی است که علاوه بر رشته پزشکی ید طولانی در نوشتن آثار ادبی همچون دهها داستان ،نمایشنامه ،اشعار،ترجمه کتب خارجی ،انتشار مجله و فصلنامه و دهها کار ادبی دیگر دارد وافتخار بزرگی برای آذربایجانیها و ایران بوده و هست .بی شک فیلم سینمایی گاو به گارگردانی داریوش مهرجویی به سال 1348،فیلم سینمایی آرامش در حضور دیگران ساخته ناصر تقوایی به سال 1349،فیلم سینمایی دایره مینا به کارگردانی داریوش مهرجویی به سال 1353که براساس داستانهای دکتر غلامحسین ساعدی ساخته شده است را میتوان از شاهکارهای ادبی و سینمایی کشورمان یاد کنیم .شادروان دکترغلامحسین ساعدی (مشهور به گوهر مراد) روز سه شنبه بیست وچهارم دی ماه یک هزار سیصد وچهارده سال شمسی ازوالدین آذربایجانی بنامهای علی اصغرو مادر طیبه درشهر تبریز به دنیا آمد. وی در سال 1322 وارد دبستان بدر و در سال 1329 وارد دبیرستان منصور شد.در سال 1330 همزمان با نهضت ملی فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. طی سال های بعد مسوولیت انتشار روزنامه های فریاد، صعود و جوانان آذربایجان را برعهده گرفت و مقالات و داستان هایی در این سه روزنامه و همچنین " دانش آموز" چاپ تهران منتشر کرد.بعد از کودتای 28مرداد 1332 به مدت دو ماه مخفی شد و در شهریور ماه این سال دستگیر و چند ماهی در زندان به سر برد.در سال 1334 وارد دانشکده پزشکی تبریز شد و سال بعد همکاری خود با مجله سخن آغاز کرد. در این سال داستان مرغ انجیر و پیگمالیون، داستان و نمایشنامه را در تبریز منتشر ساخت.در سال 1336 داستان خانه های شهرری را در تبریز و نمایشنامه لیلاج ها را در مجله سخن منتشر کرد. در سال بعد و پس از آشنایی با صمد بهرنگی ، بهروز دهقانی ، مفتون امینی ، کاظم سعادتی و مناف ملکی، جنبش های دانشجویی و اعتصابات دانشگاه تبریز را رهبری نمود. در این سال داستان کوتاه شکایت و نمایشنامه غیوران شب را نوشت.طی سال های بعد تا زمان فارغ التحصیلی در سال 1340 نمایشنامه های سایه های شبانه ، کاربافک ها در سنگر و سفر مرد خسته را نوشت و منتشر ساخت.در سال 1341 راهی تهران شد تا خدمت سربازی اش را صورت سرباز صفر آغاز کند. در این زمان چند داستان کوتاه درباره زندگی سربازی نوشت. در همین سال به همراه برادرش دکتر علی اکبر یک مطب شبانه روزی افتتاح کرد و با کتاب هفته و مجله آرش همکاری نمود. آشنایی و دوستی با احمد شاملو، جلال آل احمد، پرویز ناتل خانلری، رضا براهنی، محمود آزاد تهرانی، سیروس طاهباز، رضا سیدحسینی، بهمن فرسی، به آذین، اسماعیلی شاهرودی و جمال میرصادقی حاصل این دوره بود.در سال های بعد تک نگاری ایلخچی ، خیاو یا مشکین شهر، هشت داستان پیوسته عزاداران بیل، نمایشنامه های چوب بدست های ورزیل، بهترین بابای دنیا، تک نگاری اهل هوا، داستان بلند مقتل، پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطیت، مجموعه داستان واهمه های بی نام و نشان، نمایشنامه آی بی کلاه، آی باکلاه را منتشر ساخت.ساعدی در سال 1346 به همراه جلال آل احمد، رضا براهنی و سیروس طاهباز برای رفع سانسور از اهل قلم و مطبوعات با دولت وقت به مذاکره نشست. در همین سال وبه دنبال این اقدام هسته اصلی کانون نویسندگان شکل گرفت.انتشار داستان ترس و لرز، تک نگاری قراداغ، رمان توپ، نمایشنامه پرواربندان، جانشین، فیلمنامه گاو در سال های بین 1346 تا 1353 صورت گرفت.در سال 1353 با همکاری نویسندگان صاحب نام آن زمان، مجله الفباء را منتشر کرد. در همین سال در حین تهیه تک نگاری شهرک های نوبنیاد توسط ساواک دستگیر و به زندان قزل قلعه و بعد اوین منتقل شد و یک سال در سلول انفرادی شکنجه شد.پس از آزادی از زندان سه داستان گورو گهواره، فیلمنامه عافیتگاه ، داستان کلاته نان، را نوشت و در سال 1357 به دعوت انجمن قلم امریکا روانه این کشور شد که سخنرانی های متعددی در این کشور انجام داد. در اوایل زمستان سال این سال به ایران بازگشت.در اواخر سال 1360 راهی پاریس شد و همچنین در این سال با خانم بدری لنکرانی ازدواج کرد.طی سال های 1361– 1364 در پاریس اقدام به انتشار مجله الفباد کرد و چند نمایشنامه و فیلمنامه و داستان نیز نوشت.غلامحسین ساعدی در روز دوم آذرماه 1364 در پاریس درگذشت و در گورستان پرلاشز و در کنار صادق هدایت آرام گرفت.
آثار و فعالیتهای شادروان دکتر غلامحسین ساعدی :
چاپ مقاله و داستان در روزنامههای فریاد، صعود، جوانان آذربایجان و دانش آموز(هفته نامه)؛ چاپ تهران؛ 1331
چاپ”از پا نیفتادهها“ (بخشی از یک داستان بلند)؛ کبوتر صلح؛ 1332
چاپ داستان”خانههای شهرری“؛ تبریز؛ 1334
چاپ داستان کوتاه”آفتاب مهتاب“؛ تهران، مجله سخن؛ 1334
چاپ نمایشنامه”پیگمالیون“؛ تهران، مجله سخن؛ 1335
چاپ داستان و نمایشنامه”پیگمالیون“؛ تبریز؛ 1335
چاپ داستان کوتاه”مرغ انجیر“؛ تهران، مجله سخن؛ 1335
چاپ نمایشنامه تک پردهای”لیلاجها“؛ تهران، مجله سخن؛ 1336
چاپ نمایشنامه تک پردهای”قاصدکها“؛ تهران، مجله صدف؛ 1337
چاپ نمایشنامه تک پردهای”خانه برف“؛ تهران، ماهنامه اندیشه و هنر؛ 1337
چاپ مجموعه داستان”شب نشینی باشکوه“؛ تبریز؛ 1339
چاپ نمایشنامه سه پردهایی”کار بافکها در سنگر“؛ تبریز، ناشر کتابفروشی تهران؛ 1339
چاپ نمایشنامه دو پردهایی”بامها و زیر بامها“؛ تهران؛ 1340
چاپ نمایشنامه سه پردهایی”کلاته گل“؛ تهران، انتشار به صورت مخفی؛ 1340
ترجمه و چاپ داستان”دوستان“ نوشته”گی باند تیزن“؛ تبریز، انتشارات ابن سینا(با همکاری فرانکلین)؛ 1340
چاپ نمایشنامه تک پردهایی”شبان فریبک“؛ تهران، مجله صدف؛ 1340
چاپ داستان”دو برادر“ (داستان اول از مجموعه واهمههای بی نام و نشان) در کتاب نمونههایی از نثرهای نویسندگان معاصر(شانزده مقاله و داستان) به اهتمام”احمد رنجبر“ و”رضا خسروشاهی“؛ 1341
چاپ داستان کوتاه”قدرت تازه“؛ کتاب هفته؛ 1341
چاپ نمایشنامه تک پردهایی”عروسی“؛ تهران، آرش؛ 1341
چاپ نمایشنامه”گرگها“ (نمایشنامه دوم از مجموعه پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطیت)؛ تهران، کیهان ماه؛ 1341
چاپ نمایشنامه بیکلام”شهادت“ (لال بازی هشتم از مجموعه ده لال بازی)؛ تهران، مجله آرش؛ 1341
چاپ داستان”دو برادر“ (داستان اول از مجموعه واهمههای بی نام و نشان)؛ تهران، مجله آرش؛ 1341
چاپ داستان”گدا“ (داستان سوم از مجموعه واهمههای بی نام و نشان)؛ تهران، مجله سخن؛ 1341
چاپ ده نمایشنامه بیکلام(لال بازی)؛ تهران، انتشارات آرش؛ 1342
ترجمه و چاپ کتابهای”آزمایشهای علمی با وسائل ساده“ (کارلتن ج. لینر)، ”قلب و بیماریهای قلبی و فشار خون“ (هـ . بله سکی)، ”خودشناسی“ (ویلیام سی مینجر)، ”شناخت خویشتن“(آرتور جرسلیر)؛ تبریز؛ 1342
چاپ لال بازی”فقیر“ و داستان”شفا یافتهها“؛ تهران، مجله سخن؛ 1342
چاپ لال بازی”دعوت“؛ تهران، کیهان هفته؛ 1342
چاپ داستان کوتاه”راز“ و”عزاداران بیل“؛تهران، کتاب هفته؛ 1342
چاپ مجموعه داستان”عزاداران بیل“؛ تهران، انتشارات نیل؛ 1343
ترجمه و چاپ”آمریکا و آمریکا“ (با همکاری محمدنقی براهنی) نوشته”الیا کازان“؛ تهران، انتشارات امیرکبیر؛ 1343
چاپ تک نگاری”خیاو یا مشکینشهر“[سفر به آذربایجان]؛ تهران، انتشارات امیرکبیر(با همکاری موسسه تحقیقات و مطالعات اجتماعی)؛ 1344
چاپ نمایشنامه”چوب به دستهای ورزیل“؛ تهران، انتشارات مروارید؛ 1344
چاپ نمایشنامه”بهترین بابای دنیا“؛ تهران، انتشارات شفق؛ 1344
چاپ مجموعه داستان”دندیل“؛ تهران، انتشارات جوانه؛ 1345
چاپ مجموعه نمایشنامه”انقلاب مشروطیت“؛ تهران، انتشارات اشرفی؛ 1345
چاپ دوم مجموعه نمایشنامه”انقلاب مشروطیت“؛ تهران، انتشارات امیرکبیر؛ 1345
چاپ تک نگاری”اهل هوا“؛ تهران، انتشارات امیرکبیر(با همکاری موسسه تحقیقات و مطالعات اجتماعی)؛ 1345
چاپ مجموعه داستان”واهمههای بی نشان“؛ تهران، انتشارات نیل؛ 1346
چاپ مجموعه نمایشنامه”خانه روشنی“؛ تهران، انتشارات امیرکبیر؛ 1346
چاپ نمایشنامه”آی بی کلاه آی با کلاه“؛ تهران، انتشارات نیل؛ 1346
چاپ مجموعه داستان”ترس و لرز“؛ تهران، انتشارات زمان؛ 1347
چاپ داستان بلند”توپ“؛ تهران، انتشارات اشرفی؛ 1347
چاپ دو نمایشنامه”دیکته“ و”زاویه“؛ تهران، انتشارات نیل؛ 1347
چاپ نمایشنامه”پرواربندان“؛ تهران، انتشارات نیل؛ 1348
چاپ فیلمنامه”فصل گستاخی“؛ تهران، انتشارات نیل؛ 1348
چاپ داستان کوتاه”قدرت تازه“ در کتاب نوآوران قصه؛ تهران، انتشارات ارغوان؛ 1348
چاپ داستان کودکان”گمشده لب دریا“؛ تهران، انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان؛ 1348
چاپ نمایشنامه”وای بر مغلوب“؛ تهران، انتشارات نیل؛ 1349
چاپ نمایشنامه”جانشین“؛ تهران، انتشارات نیل؛ 1349
چاپ سه فیلمنامه کوتاه”ما نمیشنویم“؛ تهران، انتشارات پیام؛ 1349
چاپ نمایشنامه”چشم در برابر چشم“؛ تهران، انتشارات امیرکبیر؛ 1350
چاپ فیلمنامه”گاو“؛ تهران، انتشارات آگاه؛ 1350
چاپ داستان”گلیبر“ (برای کودکان)؛ تهران، انتشارات نوجوانان؛ 1350
چاپ داستان”مرند“؛ (برای کودکان)؛ تهران انتشارات نوجوانان؛ 1350
چاپ کتاب”موجودات خیالی در افسانههای ایرانی“ (برای کودکان)؛ تهران، انتشارات نوجوانان؛ 1350
چاپ نمایشنامه”عاقبت قلم فرسایی“؛ تهران، انتشارات آگاه؛ 1354
چاپ نمایشنامه”این به آن در“؛ تهران، انتشارات آگاه؛ 1354
چاپ داستان”کالته نان“ برای کودکان؛ تهران، انتشارات امیرکبیر؛ 1355
چاپ مجموعه داستان”گور و گهواره“؛ تهران، انتشارات آگاه؛ 1356
چاپ نمایشنامه”ماه عسل“؛ تهران، انتشارات امیرکبیر؛ 1357
چاپ نمایشنامه”محاکمه میرزا رضای کرمانی“ در کتاب صدرا(بهار)؛ تهران، انتشارات سینما؛ 1357
مسئول انتشارات روزنامههای فریاد، صعود، جوانان آذربایجان؛ 1331
همکاری با مجلههای جهان نو، فردوسی، خوشه نگین و جنگهای ادبی؛ 1331
http://www.rs272.com/
http://rs272.tarlog.com/
http://rs272.vcp.ir
http://www.sahand272.blogfa.com/ WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
ارسال سوالات و نظرات (25)
ارسال کننده متن فوق ومدیرسایت: » دکتررحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani ( پنجشنبه 18/1/1390 :: ساعت 12:7 عصر )
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
»» سه شنبه سوزی قبل چهارشنبه سوری در ارومیه!!!
سه شنبه سوزی قبل چهارشنبه سوری در ارومیه!!!
http://www.rs272.com/
http://rs272.tarlog.com/
http://rs272.vcp.ir
http://www.sahand272.blogfa.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
ارسال سوالات و نظرات (
<>>
22)
ارسال کننده متن فوق ومدیرسایت: » دکتررحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani ( سهشنبه 24/12/1389 :: ساعت 5:49 عصر )
دکتر رحمت سخنی ازارومیه مرکزآموزشی درمانی امام خمینی (ره)
Dr.RAHMAT SOKHANI
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
برای رفع معضلات عقیدتی نسل جوان میتوان به سخنان استاد مطهری رجوع کرد. آنجایی که ایشان با شجاعت و قاطعیت اساتید، فلاسفه و نظریه پردازان ماتریالیست را دعوت به تدریس در دانشگاه های ایران میکنند تا در حضور دانشجویان با آن ها مناظره کنند و مشخص شود چه کسی بر حق است |
||||
تاریخ انتشار: ??:?? ????/?/? |
کد خبر: 97833 |
منبع: الف |
نسخه چاپی |
چند سالی است مبلغین برخی فرقه های مسیحیت از طریق تلویزیون های ماهواره ای تبلیغات خود برای جذب جوانان مسلمان و ایرانی به کیش (تحریف شده) مسیحیت را به شدت گسترش داده اند. خطر این گونه تبلیغات تا بدانجا بالا گرفت که رهبر انقلاب چندی پیش در سخنانی خطر گسترش شبکه کلیساهای خانگی را به مسئولین امر گوشزد فرمودند.
برای کسانی که اندک آشنایی با اصول تحریف شده دین مسیحیت [1]، تاریخ تاریک دشمنی اصحاب کلیسا با علم و آزاد اندیشه[2]، انحرافات اخلاقی اصحاب کلیسا[3] و جنایاتی که آنان به نام این دین الهی مرتکب شده اند[4]، داشته باشند گرایش جوانان مسلمان به این دین مایه تعجب و بهت است. اسلامی که –به گواهی تاریخ و اقرار خود تاریخ نگاران غربی- تمام حیات فعلی فلسفی خود را مرهون تلاش دانشمندان و حکمای اسلامی است. اسلامی که مغرب زمین حتی ساختار امروزین دانشگاه هایش را نیز مدیون آن است[5] و گذار از دوران قرون وسطی و ورود به دنیای جدید بدون استمداد از کتاب های علمای اسلام برایش امکان نداشته است. اما با این وجود واقعیت امروز جامعه ایران نشان از این دارد که تبلیغات برخی شبکه های ماهواره ای بعضا موثر واقع شده است و اگر نگوییم باعث جلب توجه عده ای به مسیحیت تحریفی شده است، در خوش بینانه ترین حالت جمعیتی از جوانان مسلمان کشور ما را در حقانیت دین اسلام دچار تردید کرده است. اما چه باید کرد؟ آیا می توان اختیار را از فرزندان انسان سلب نمود؟ و یا می توان جلوی سیل اطلاعات و شبکه های ماهواره ای را مسدود کرد؟ آیا می توان با ادبیاتی صرفا تبلیغی به نفی جریان های تبلیغی پرداخت و توقع داشت جوانان ما به صحبت های "یک طرفه" ما در نفی مسیحیت اکتفا کنند؟
مسلما جواب همه پرسش های بالا منفی است و باید راهی صحیح و "اسلامی" برای این موضوع یافت. اگر به تاریخ اسلام و مکتب اهل بیت (ع) مراجعه کنیم خواهیم دید آنچه هیچ گاه در مکتب تبلیغی دین اسلام و مذهب حقه شیعه یافت نمی شود "اکراه" و اجبار به پذیرش دین و هدایت است. شرف و برتری فرزندان آدم بر سایر خلائق دقیقا در همین اختیار وی برای گزینش نهفته است و در سایه پذیرش این اختیار است که پاداش و عقاب معنا پیدا می کند. اصولا تسلیم و مسلمان بودن با اکراه و اجبار جمع نمی گردد: لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی.
با توجه به همین مبانی است که می توان جلسات مناظره و گفتگوی میان جریان های فکری و مدافعان مکتب اهل بیت (ع) در طول تاریخ را فهمید و تفسیر کرد. جلساتی که در یک سوی آن امام معصوم (ع) (و یا شاگردان ایشان) حضور داشتند و در سوی دیگر افرادی از ادیان دیگر و حتی بعضا دهریون (ماترالیست های امروزی). سنت مباحثه و جدال احسن ریشه ای بس عمیق در مکتب اهل بیت دارد که در آن ائمه (ع) به ما آموخته اند چگونه می توان با زبانی نرم و استدلال و برهانی محکم با پیروان سایر ادیان و یا حتی کسانی که خداوند را منکرند به گفتگو نشست. گفتگوهایی که بیشتر از آنکه هدف شان تسلیم کردن طرف مقابل باشد، اثبات قوت برهان و حقانیت دین اسلام و مذهب حقه شیعه برای ناظرین بوده است.
این سنت حسنه بعدها و در دوره غیبت کبری امام زمان (عج) از سوی علمای شیعه تا امروز دنبال شده است. نمونه هایی موفق از این گونه جلسات در سال های ابتدایی انقلاب با حضور شخصیت هایی چون شهید بهشتی، آیت الله مصباح یزدی، دکتر سروش، کیانوری و حبیب الله پیمان تشکیل و از صدا و سیمای وقت پخش شد. حتی می توان جلسات سال گذشته مناظره میان کاندیداهای ریاست جمهوری (با همه ضعف ها و برخی بد اخلاقی ها) را نیز نمونه ای موفق از سنت مباحثه و مناظره دانست. اگر چه موضوع مناظره های تلویزیونی انتخابات ریاست جمهوری بیشتر "سیاسی-اقتصادی" بود اما صراحت لهجه و آزادی بیان موجود در آن جلسات (با وجود برخی بد اخلاقی ها) در مجموع تجربه ای مفید برای رواج مجدد جلسات بحث و مناظره بود. جلساتی که می توان با یک برنامه ریزی و جهت دهی علمی آن ها را زمینه سازی برای جوشش کرسی های آزاد اندیشی و ایجاد تحرک علمی در میان نسل جوان کشور دانست.
نویسنده این سطور مدعی است برای رفع بسیاری از معضلات عقیدتی نسل جوان و به خصوص فتنه گسترش شبکه کلیساهای خانگی می توان به سخنان شهید بزرگوار استاد مطهری رجوع کرد. آنجایی که ایشان با شجاعت و قاطعیت اساتید، فلاسفه و نظریه پردازان درجه یک ماتریالیست را دعوت به تدریس در دانشگاه های ایران می کنند تا در حضور دانشجویان با آن ها مناظره کنند و مشخص شود چه کسی بر حق است. تاکید آن استاد شهید بر این بود که ایشان با "این بچه کمونیست های التقاطی درجه دو و سه ایرانی" که خودشان هم کمونیزم و تفکرات فلسفی ماترالیزم را عمیق درک نکرده اند حاضر به مباحثه نیستند بلکه طرف بحث ایشان نظریه پردازان و علمای تراز اول کشورهایی چون شوروی سابق است. و در نهایت هم شاهد بودیم جواب این تحدی استاد را با گلوله دادند که سندی شد برای بطلان و نابودی فکری گروهک های التقاطی.
امروز نیز مسئولین فرهنگی اگر سودای مبارزه با اندیشه های ناروا و تحریفی شبکه های ماهواره ای را دارند باید فضای رسانه های عمومی (و علی الخصوص صدا و سیما) را برای بحث و مناظره هایی کاملا آزادانه و در چهارچوب ادب و منطق باز بگذارند. نویسنده مطمئن است اکثر قریب به اتفاق این "خود کشیش خوانده هایی" که در تلویزیون های ماهواره ای به تبلیغات انحرافی اقدام می کنند سواد علمی و مطالعات دینی شان از مسیحیت در حدی نیست که حتی بتوانند کلمه ای از متن کتاب مقدس را به زبان اصلی (لاتین یا یونانی) بخوانند و یا اگر از آن ها در مورد نحله ها و تاریخ مسیحیت سوال شود شک دارم قادر باشندحتی کلیاتی از تاریخ تحولات مسیحیت را پاسخ دهند. آنچه این "خود کشیش خوانده ها" در تلویزیون ها از آن صحبت می کنند بریده هایی نا مربوط و بدون هیچ پشتوانه علمی از کتاب عهدین است که اینگونه روش تبلیغی در نزد علمای حقیقی مسیحیت هم اعتبار علمی-دینی ندارد.
بهترین راه برای مقابله با این آفت، دعوت از علمای حقیقی دین مسیحیت برای حضور در صدا و سیمای جمهوری اسلامی است. علمایی که دارای مدارک علمی معتبر از دانشگاه های علوم دینی دنیا هستند. علمایی که به معنای واقعی کلمه زیر و بم دین مسیحیت، تاریخچه آن، تغییرات و فراز و فرودهایش و همچنین عقاید آن را می شناسند و قادر به تدریس آن هستند. با دعوت از این اساتید (از خارج از ایران) و دادن فرصت به آن ها برای ارائه و تدریس دقیق و عالمانه مسیحیت امروزین می توان تصویری صحیح از دین مسیحیت به جامعه جوان و حقیقت طلب ارائه کرد. به صورت هم زمان با دعوت از علمای اسلامی (و مسلط به عقاید اسلام و مسیحیت) و ایجاد فضای مناظره علمی میان علما می توان فضای گفتگو و مباحثه ای ایجاد کرد که در آن نقد و بررسی دین مسیحیت به حقیقت کلمه به وقوع می پیوندد و بیننده خود در مورد حقانیت و یا گمراهی عقاید آن قضاوت نهایی را خواهد نمود.
مدتی پیش نویسنده این سطور چند سوال از یک دانشجوی شاغل به تحصیل در ایران دریافت کرد که در آن در مورد حقانیت دین مسیحیت و دلایل اسلام برای تحریف آن علت جویی شده بود. یکی از سوالات این بود:
چرا بعضی ها نمی گذارن ما به حرفاشون{مسیحی ها} گوش کنیم؟شاید مسیحیت اون چیزی که بهمون نشون میدن نیست.مثل چیزی که اونا از اسلام میدونن(مسلمونای طالبان و رسوم غلطی مثل قمه زدن و...)
و این سوال جدا به حق است. حال که عده ای فرصت طلبِ کم سواد با عنوان قلابی "کشیش" توانسته اند به افکار جوانان ما رسوخ کنند و با تحریف حقایق دارند تصویری روتوش شده و غلط از مسیحیت ارائه می دهند، چرا مسئولین ما از علمای تراز اول دنیای مسیحیت دعوت نمی کنند در مناظره هایی آزاد و زنده به بحث با علمای ما بنشینند تا حقیقت روشن شود؟ تا کی می خواهیم در تلویزیون یک طرفه به قاضی برویم و چرا مدیران رسانه ملی توقع دارند جوانان ما صحبت های یک طرفه را قبول کنند؟
تا کی می خواهیم در مورد شعور جوانان مان به شعار دادن اکتفا کنیم و بترسیم از اینکه نکند آن ها در انتخاب میان حق و باطل "بی شعورانه" تصمیم بگیرند؟ آقایان مدیر رسانه ملی، آنچه شما علمی و سالمش را از جوان ما دریغ می کنید، شبکه های ماهواره ای فاسد و تحریف شده اش را به او عرضه می کنند و سر در برف کردن و ندیدن شما چاره کار نیست. به جرات می توان ادعا کرد در صورت برگزاری جلسات مناظره با حضور دانشمندان و علمای تراز اول دنیای مسیحیت و نقد و بررسی آزاداندیشانه افکار مسیحیت، بساط این شبکه های تبلیغی یک هفته ای جمع خواهد شد و جوانان کشور ما حقایق را خود خواهند دید و قضاوت صحیح خواهند کرد.
مرتضی آوینی سید شهیدان اهل قلم حدود هجده سال پیش و در جواب سوالی در مورد گسترش ویدئو در ایران پاسخ می دهد[6]:
"... و زندگی در این عصر، خواه نا خواه چنین موجبیتی را به همراه دارد که ما نه تنها ویدئو، بلکه به زودی زود ماهواره را نیز بپذیریم... و چه باک؟! کسی می ترسد که ضعیف تر است و ما که پا در میدان مبارزه با غرب نهاده ایم باید خودمان را برای چنین روزی نیز آماده کنیم. ما باید از دشمن تصوری درست و مطابق با واقع امر داشته باشیم، اگر نه شکست خواهیم خورد. کسی که خود را برای رودررویی با پلنگ آماده کرده باشد، از گربه نخواهد هراسید؛ کسی از گربه می ترسد که دشمن را موشی حقیر انگاشته باشد" رستاخیز جان- ص. 85-86
پی نوشت:
1- در دو جلسه (شورای) علمای مسیحیت در شهر Nicaea در سال های 325 و 787 اصول دین مسیحیت تصویب شد. طبق این اصول عیسی مسیح هم فرزند خداست و هم از خدا گرفته شده است. روح القدس نیز خدا محسوب می شود. اصول تثلیث به صراحت در بیانیه پایانی این دو شورا مطرح و به تصویب رسیده است.
2-دادگاه های تفتیش عقاید(Inquisition) نمونه ای آشکار از نحوه برخورد اصحاب کلیسا با علما و دانشمندان است. ماجرای محکومیت نظریه علمی گالیله در سال 1616 و اجبار او به پس گرفتن آن تنها یک نمونه از اقدامات ضد علمی کلیسای کاتولیک است. جالب است بدانید کلیسای کاتولیک تا اواخر قرن بیستم از اعلام رسمی اشتباه خود طفره می رفت و بعد از گذشت حدود 300 سال پاپ ژان پل دوم در سال 92 رسما به اشتباه کلیسا در قضیه گالیله اعتراف و از آن عذرخواهی کرد.
3- تنها یک نمونه از فساد اخلاقی آنها را می توان در تعداد فرزندان نامشروع اصحاب کلیسا دید. به طور مثال تنها در یکی از مراکز مذهبی واقع در کشور امروزی سوئیس به نام Bishopric of Constance سالیانه حدود 1500 کودک نامشروع حاصل روابط کشیش های این مرکز متولد می شدند که سالیانه برای نگهداری شان قسمتی از بودجه کلیسا اختصاص یافته بود. (ر.ک. Carter Lindberg, The European Reformations, p. 164)
4- علاوه بر کشتار هزاران زن و برخی یهودی ها به اتهام جادوگری، آغاز جنگ های صلیبی و کشتار ساکنین مسلمان و مسیحی شهرهای تصرف شده نمونه ای از اقدامات اصحاب کلیسا در قرون وسطی است.
5- برای اطلاعات بیشتر در این مورد علاقه مندان می توانند به مستند "تاریخ مسیحیت" تولید شده توسط شبکه بی بی سی مراجعه کنند. نویسنده و اجرا کننده این مستند پروفسور مک کولا استاد برجسته تاریخ مسیحیت دانشگاه آکسفور است.
6- گفت و گو، فارابی 17، زمستان 1371
سروش شهریاری، دانشگاه کارلتون کانادا
اخبار مرتبط:
چرا برخی جوانان جذب کلیساهای خانگی میشوند ؟
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
هدف انسان
هدف انسان
بر اساس متون اسلامی هدف از آفرینش جهان هستی فراهم آمدن زمینه ی مناسب برای آفرینش انسان است. خداوند در سوره ی هود می فرماید:
وَ هُوَ الَّذِی خَلَق السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ کَانَ عَرْشُهُ عَلَی الْمَاء لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛ و اوست کسی که آسمان ها و زمین را در شش هنگام آفرید و عرش او بر آب بود، تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید.
در آیه ی دیگری نیز همین معنا را بیان می کند:
إنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَی الأَرْضِ زِینَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛ در حقیقت، ما آنچه را که بر زمین است، زیوری برای آن قرار دادیم، تا آنان را بیازماییم که کدام یک از ایشان نیکوکارترند.
از این دو آیه بر می آید که هدف از آفرینش جهان هستی و زمین و پدیده های زمینی، فراهم شدن زمینه ی مناسب برای آفرینش انسان است.
اکنون باید دانست هدف از آفرینش انسان چیست؟ برای پاسخ به این سؤال می بایست به آیاتی در این باره مراجعه کرد. در دو آیه ای که پیش تر آمد، مراد از آفرینش زمین و آسمان ها و هدف از آراستن زمین، آزمایش انسان است و هدف از این آزمایش نیز مشخص شدن نیکوکاران. بنابراین مقصود از آفرینش آسمان ها و زمین، آفرینش انسان است و هدف از آفرینش انسان نیز آزمایش او، تا نیکوکاران از بدکاران تمیز داده شوند.
حال ممکن است پرسیده شود خداوند که از همه چیز و از گذشته و حال و آینده آگاه است و می داند چه سرنوشتی در انتظار هر یک از آدمیان است، چرا آنان را می آزماید؟
پاسخ اینکه، امتحان و آزمایش الهی بدین معنا نیست که خداوند نمی داند کدام یک از انسان ها نیکوکار می شوند و کدام یک بدکار، بلکه خداوند زمینه ای فراهم می آورد تا هر یک از آدمیان با اختیار و آگاهی تصمیم بگیرند راه حق را برگزینند یا راه باطل را و بر آن اساس نیکوکار شوند یا بدکار؛ مانند معلمی که امکانات لازم را در اختیار دانش آموز خود قرار می دهد تا دانش آموز در امتحان ثابت کند که موضوعات آموزش داده شده را به خوبی آموخته است یا نه. در واقع مراد خداوند از آزمایش انسان ها رفع جهل نیست، بلکه می خواهد زمینه ای فراهم آورد تا هر کس در عمل، راه درست را برگزیند.
اما در این میان ممکن است افرادی از این فرصت و زمینه سوء استفاده کرده، به زشتی روی آورند. خداوند در قرآن می فرماید:
وَ لَوْ شَاء رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ لاَ یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ* إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّکَ وَ لِذَلِکَ خَلَقَهُمْ؛ و اگر پروردگار تو می خواست، قطعاً همه مردم را امّت واحدی قرار می داد، در حالی که پیوسته در اختلافند؛ مگر کسانی که پروردگار تو به آنان رحم کرده، و برای همین آنان را آفریده است.
از آنچه گفتیم، روشن شد که هدف نهایی از آفرینش انسان این است که زمینه ای فراهم شود تا انسان ها با اختیار خود به اعمال صالح روی آورند و شایسته ی رحمت الهی شوند.
اما پرسش دیگر این که، چه رفتاری شایسته و نیکوست تا انسان با انجام آن شایستگی دریافت رحمت الهی را بیابد؟ قرآن در پاسخ به این سؤال می فرماید:
وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ؛ و جنّ و انس را نیافریدیم جز برای آنکه مرا بپرستند.
این آیه به روشنی هدف از آفرینش انسان را عبادت و پرستش خداوند بیان کرده است. بنابراین روشن می شود نیکوکاری از نظر قرآن همان انتخاب راه بندگی خداوند و پایبندی به لوازم آن است و این همان راه راستی است که خداوند انسان ها را به انتخاب آن فرا خوانده است:
وَ أَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ؛ و اینکه مرا بپرستید؛ این است راه راست.
خداوند رحمت و نعمت خود را بر کسانی که در این مسیر گام زنند ارزانی می دارد:
اهْدِنَا الصِّرَاطَ المُسْتَقِیمَ* صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِالمَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ؛ به راه راست ما را راهبر باش؛ راه آنهایی که برخوردارشان کرده ای، همانان که نه درخور خشم اند و نه گمگشتگان.
بنابراین راه راست، راه کسانی است که خداوند نعمت های خود را بر آنان ارزانی می دارد و که این راه را انتخاب نمی کنند، یا گمراه اند و یا افزون بر گمراهی مورد خشم خدا نیز هستند.
اکنون این پرسش مطرح می شود که راه و رسم عبودیت و بندگی خداوند چیست و چگونه می توان آن را به جای آورد؟
برچسب ها: هدف انسان
هدفمندی انسان
هر علمی بر مبانی خاصی استوار است و علم اخلاق اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این فصل به اختصار برخی از مبانی اخلاق اسلامی را بررسی می کنیم تا روشن شود ضرورت آشنایی با اخلاق اسلامی بر مبانی محکمی استوار است.
در جهان بینی اسلامی، آفرینش جهان و انسان بیهوده نبوده و خداوند هدفی داشته است که جز با اخلاقی زیستن تحقق نمی یابد. از این رو در این فصل به بررسی هدفمندی انسان، هدف انسان، آیین بندگی (چگونگی دستیابی انسان به این هدف) و توانمندی او برای رسیدن به هدف به عنوان مبانی اخلاق اسلامی می پردازیم.
هدفمندی انسان
انسان همیشه با این پرسش مواجه بوده است که آیا زندگی او در این جهان برای تحقق هدفی خاص است؟ و اگر این گونه است، هدف از زندگی چیست؟
روزها فکر من این است و همه شب سخنم، که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا، یا چه بوده ست مراد وی از این ساختنم
از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود، به کجا می روم، آخر ننمایی وطنم
استاد محمد تقی جعفری می نویسد:
پرسش از فلسفه و هدف حیات به هیچ وجه تازگی نداشته، از دوران های قدیم در هر جامعه ای افراد فراوانی با اَشکال گوناگونی، از موضوع مزبور پی جویی کرده و با عقاید و اعمالی که از آن دوران ها به یادگار مانده است، پاسخ قانع کننده ای در باره ی آن موضوع تهیه شده است. اگر چه سؤال صریح و مستقیم درباره ی فلسفه و هدف حیات در دوران های ماقبل سه قرن اخیر چنان شیوع و رواج نداشته است که مانند امروز به عنوان مسئله ی روز جلوه ای داشته باشد، ولی به طور کنایه و غیر مستقیم و [با] فدا کردن هستی خویش در راه ایدئولوژی ها، به خوبی نشان داده اند که سؤال مزبور با مطرح کردن مجموع کلی – حیات که سپری می کردند – برای برای آنان با اهمیت تلقی شده.
در فرهنگ اسلامی نیز این پرسش ها مطرح بوده که بسیاری از آیات قرآن بدان ها پاسخ داده است:
أَفَحَسِبتُم أَنَّمَا خَلَقنَا کُم عَبَثاً وَ أَنَّکُم إِلَینَا لَا تُرجَعُونَ؛ آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده ایم و اینکه شما به سوی ما بازگردانیده نمی شوید؟
وَمَا خَلَقنَا السَّمَاء وَالأَرضَ وَ مَا بَینَهُمَا بَا طِلاً ذَلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ؛ و آسمان و زمین و آنچه را که میان این دو است به باطل نیافریدیم، این گمان کسانی است که کافر شده اند [و حق پوشی کرده] اند، پس وای از آتش بر کسانی که کافر شده اند.
در منابع روایی نیز روایات متعددی به این مسائل پرداخته اند. شهید مطهری از امام علی (ع) روایتی بدین مضمون نقل می کند:
رحم الله امرءاً علم من أین؟ و فی أین؟ و الی أین؟ ؛ خداوند رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده، در کجاست و به کجا می رود.
این مقوله مورد توجه فلاسفه و عرفای مسلمان نیز بوده است. ابن مسکویه می نویسد:
راه [متخلق شدن به فضایل اخلاقی] این است که ماهیت و چیستی نفس خود را بشناسیم و بدانیم برای چه آفریده شده است؛ یعنی کمال و غایت آفرینش آن چیست.
خواجه نصیرالدین طوسی مقاله ی اول اخلاق ناصری را به بحث درباره ی ماهیت نفس انسانی و کمال و غایت آن و راه رسیدن به آن اختصاص داده است. غزالی نیز در مقدمه کیمیای سعادت به همین مسائل پرداخته و خودشناسی، خداشناسی و دنیاشناسی را لازمه رسیدن به سعادت دانسته است. حافظ می گوید:
حجاب چهره ی جان می شود غبار تنم، خوشا دمی که از آن چهره پرده بر فکنم
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی است، روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
عیان نشد که چرا آمدم کجا رفتم، دریغ و درد که غافل ز کار خویشتنم
در میان مکتب های فلسفی غرب مکتب اگزیستانسیالیسم بیش از دیگر مکاتب به این موضوعات پرداخته است. یکی از فیلسوفان این مکتب معتقد است:
زندگی در یک جهانِ کارکردی شده، جریانی بی هدف می شود؛استفاده از آلات بی آنکه غایت به وضوح تعریف شده ای در کار باشد ؛ سیری بی مقصد. وقتی که احساس کرامت و حدفداری در زندگی از میان برخیزد، همه چیز بالمآل بی اهمیت می شود. … در چنین جهان در هم شکسته ای آدمی همیشه اسیر نومیدی و پوچ انگاری است. به دلیل اهمیت این موضوعات، این فیلسوفان می کوشند به تأمل در انسان و مسائل و مشکلات وجودی او – که یکی از مهم ترین آنها معنا داری زندگی است – بپردازند و انسان را در حل این مشکلات یاری کنند.
در اینجا نمی خواهیم این پرسش ها را از دیدگاه فیلسوفان، عارفان مسلمانان و اندیشمندان غربی بررسی کنیم، بلکه می کوشیم به اختصار به هدفمندی انسان از دیدگاه آیات و روایات بپردازیم.
از نظر متون اسلامی، آفرینش جهان بیهوده و عبث نیست. در آیات متعددی به صراحت این موضوع بیان شده است:
الَّذِینَ یَذکُرُونَ الله قِیَاماً وَ قُعُودًا وَ عَلَیَ جُنُوبِهِم وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلقِ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرضِ رَبَّنَا مَا خَلَقتَ هَذا بَاطِلاً سُبحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ؛ همانان که خدا را [درهمه احوال] ایستاده و نشسته، و به پهلو آرمیده یاد می کنند، و در آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند [که:] پروردگارا، اینها را بیهوده نیافریده ای؛ منزهی تو! پس مارا از عذابِ آتش دوزخ در امان بدار.
در آیه دیگری آمده است:
وَ مَا خَلَقنَا السَّمَاء وَ الأَرضَ وَ مَا بَینَهُمَا لَا عِبِینَ؛ و آسمان و زمین و آنچه را که میان آن دو است به بازیچه نیافریدیم.
این آیات به روشنی بر هدفدار بودن جهان هستی دلالت دارند. بر اساس این آیات نه تنها کل جهان هستی، بلکه همه ی موجودات برای تحقق هدفی آفریده شده اند. از این رو در برخی آیات، خداوند خاصه به آفرینش انسان ها اشاره کرده آن را هدفدار می داند:
أَفَحَسِبتُم أَنَّمَا خَلَقنَا کُم عَبَثاً وَ أَنَّکُم إِلَینَا لَا تُرجَعُونَ؛ آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده ایم و این که شما به سوی ما باز گردانیده نمی شوید؟
بدین سان، خداوند انسان ها را مخاطب قرار داده، خداوند انسان ها را مخاطب قرار داده، به آنها یاد آور می شود که از آفرینش آنان هدفی داشته است.
افزون بر این آیات که به صراحت هدفدار بودن جهان هستی و انسان را بیان می کنند، پاره ای از صفت های خداوند نیز بر همین مطلب دلالت دارند. برای مثال، یکی از صفت های خداوندْ حکیم بودن است که در آیات متعددی به آن اشاره شده است:
یَا مُوسَی إِنَّهُ أَنَا اللهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ؛ ای موسی، این منم خدای عزیز حکیم.
فَآ مَنَ لَهُ لُوطٌ وَ قَالَ إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَی رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ؛ پس لوط به او ایمان آورد و [ابراهیم] گفت: ((من به سوی پروردگار خود روی می آورم، که اوست ارجمند حکیم.))
وَ هُوَ الَّذِی یَبدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَ عْلَی فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ؛ و اوست آن کس که آفرینش را آغاز می کند و باز آن را تجدید می نماید؛ و این [کار] بر او آسان تر است. و در آسمان ها و زمین نمونه والا[ی هر صفت برتر] از آنِ اوست، و اوست شکست ناپذیر سنجیده کار.
إن اللهَ کَانَ عَلِیماً حَکِیماً؛ خدا همواره دانای حکیم است.
کار حکیمانه در مقابل کار عبث و گزاف است.بنابراین حکیم بودن خدا بدین معناست که او کار عبث و بیهوده و بی هدف انجام نمی دهد. از این رو، افزون بر آیاتی که به صراحت هدفمندی جهان آفرینش و انسان را بیان می کنند، حکیم بودن خداوند که در آیات متعددی بدان تصریح شده نیز بیانگر بیهوده نبودن آفرینش جهان هستی و انسان است. پس از آنکه دریافتیم خداوند از آفرینش جهان هستی و انسان هدفی داشته، حال باید پرسید که هدف از آفرینش جهان هستی و انسان چیست؟
برچسب ها: هدفمندی انسان
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
جدول نوع روغن انواع خودرو
مجله پزشکی دکتر مهندس
به روزرسانی نرم افزارهای پارسی اندروید
سلام
نظام رتبه بندی معلمان یا شیر بی یال و دم و کوپال
اطلاعیه
مطلب بسیار مهم و قابل توجهی در مورد جرائم رانندگی:
دورههای جدید ضمن خدمت
?? من دو تا الاغ دارم اما دو تا اتومبیل ندارم
حدود هشتاد سال پیش-طنزوحکایت
[عناوین آرشیوشده]