برای رفع معضلات عقیدتی نسل جوان میتوان به سخنان استاد مطهری رجوع کرد. آنجایی که ایشان با شجاعت و قاطعیت اساتید، فلاسفه و نظریه پردازان ماتریالیست را دعوت به تدریس در دانشگاه های ایران میکنند تا در حضور دانشجویان با آن ها مناظره کنند و مشخص شود چه کسی بر حق است |
||||
تاریخ انتشار: ??:?? ????/?/? |
کد خبر: 97833 |
منبع: الف |
نسخه چاپی |
چند سالی است مبلغین برخی فرقه های مسیحیت از طریق تلویزیون های ماهواره ای تبلیغات خود برای جذب جوانان مسلمان و ایرانی به کیش (تحریف شده) مسیحیت را به شدت گسترش داده اند. خطر این گونه تبلیغات تا بدانجا بالا گرفت که رهبر انقلاب چندی پیش در سخنانی خطر گسترش شبکه کلیساهای خانگی را به مسئولین امر گوشزد فرمودند.
برای کسانی که اندک آشنایی با اصول تحریف شده دین مسیحیت [1]، تاریخ تاریک دشمنی اصحاب کلیسا با علم و آزاد اندیشه[2]، انحرافات اخلاقی اصحاب کلیسا[3] و جنایاتی که آنان به نام این دین الهی مرتکب شده اند[4]، داشته باشند گرایش جوانان مسلمان به این دین مایه تعجب و بهت است. اسلامی که –به گواهی تاریخ و اقرار خود تاریخ نگاران غربی- تمام حیات فعلی فلسفی خود را مرهون تلاش دانشمندان و حکمای اسلامی است. اسلامی که مغرب زمین حتی ساختار امروزین دانشگاه هایش را نیز مدیون آن است[5] و گذار از دوران قرون وسطی و ورود به دنیای جدید بدون استمداد از کتاب های علمای اسلام برایش امکان نداشته است. اما با این وجود واقعیت امروز جامعه ایران نشان از این دارد که تبلیغات برخی شبکه های ماهواره ای بعضا موثر واقع شده است و اگر نگوییم باعث جلب توجه عده ای به مسیحیت تحریفی شده است، در خوش بینانه ترین حالت جمعیتی از جوانان مسلمان کشور ما را در حقانیت دین اسلام دچار تردید کرده است. اما چه باید کرد؟ آیا می توان اختیار را از فرزندان انسان سلب نمود؟ و یا می توان جلوی سیل اطلاعات و شبکه های ماهواره ای را مسدود کرد؟ آیا می توان با ادبیاتی صرفا تبلیغی به نفی جریان های تبلیغی پرداخت و توقع داشت جوانان ما به صحبت های "یک طرفه" ما در نفی مسیحیت اکتفا کنند؟
مسلما جواب همه پرسش های بالا منفی است و باید راهی صحیح و "اسلامی" برای این موضوع یافت. اگر به تاریخ اسلام و مکتب اهل بیت (ع) مراجعه کنیم خواهیم دید آنچه هیچ گاه در مکتب تبلیغی دین اسلام و مذهب حقه شیعه یافت نمی شود "اکراه" و اجبار به پذیرش دین و هدایت است. شرف و برتری فرزندان آدم بر سایر خلائق دقیقا در همین اختیار وی برای گزینش نهفته است و در سایه پذیرش این اختیار است که پاداش و عقاب معنا پیدا می کند. اصولا تسلیم و مسلمان بودن با اکراه و اجبار جمع نمی گردد: لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی.
با توجه به همین مبانی است که می توان جلسات مناظره و گفتگوی میان جریان های فکری و مدافعان مکتب اهل بیت (ع) در طول تاریخ را فهمید و تفسیر کرد. جلساتی که در یک سوی آن امام معصوم (ع) (و یا شاگردان ایشان) حضور داشتند و در سوی دیگر افرادی از ادیان دیگر و حتی بعضا دهریون (ماترالیست های امروزی). سنت مباحثه و جدال احسن ریشه ای بس عمیق در مکتب اهل بیت دارد که در آن ائمه (ع) به ما آموخته اند چگونه می توان با زبانی نرم و استدلال و برهانی محکم با پیروان سایر ادیان و یا حتی کسانی که خداوند را منکرند به گفتگو نشست. گفتگوهایی که بیشتر از آنکه هدف شان تسلیم کردن طرف مقابل باشد، اثبات قوت برهان و حقانیت دین اسلام و مذهب حقه شیعه برای ناظرین بوده است.
این سنت حسنه بعدها و در دوره غیبت کبری امام زمان (عج) از سوی علمای شیعه تا امروز دنبال شده است. نمونه هایی موفق از این گونه جلسات در سال های ابتدایی انقلاب با حضور شخصیت هایی چون شهید بهشتی، آیت الله مصباح یزدی، دکتر سروش، کیانوری و حبیب الله پیمان تشکیل و از صدا و سیمای وقت پخش شد. حتی می توان جلسات سال گذشته مناظره میان کاندیداهای ریاست جمهوری (با همه ضعف ها و برخی بد اخلاقی ها) را نیز نمونه ای موفق از سنت مباحثه و مناظره دانست. اگر چه موضوع مناظره های تلویزیونی انتخابات ریاست جمهوری بیشتر "سیاسی-اقتصادی" بود اما صراحت لهجه و آزادی بیان موجود در آن جلسات (با وجود برخی بد اخلاقی ها) در مجموع تجربه ای مفید برای رواج مجدد جلسات بحث و مناظره بود. جلساتی که می توان با یک برنامه ریزی و جهت دهی علمی آن ها را زمینه سازی برای جوشش کرسی های آزاد اندیشی و ایجاد تحرک علمی در میان نسل جوان کشور دانست.
نویسنده این سطور مدعی است برای رفع بسیاری از معضلات عقیدتی نسل جوان و به خصوص فتنه گسترش شبکه کلیساهای خانگی می توان به سخنان شهید بزرگوار استاد مطهری رجوع کرد. آنجایی که ایشان با شجاعت و قاطعیت اساتید، فلاسفه و نظریه پردازان درجه یک ماتریالیست را دعوت به تدریس در دانشگاه های ایران می کنند تا در حضور دانشجویان با آن ها مناظره کنند و مشخص شود چه کسی بر حق است. تاکید آن استاد شهید بر این بود که ایشان با "این بچه کمونیست های التقاطی درجه دو و سه ایرانی" که خودشان هم کمونیزم و تفکرات فلسفی ماترالیزم را عمیق درک نکرده اند حاضر به مباحثه نیستند بلکه طرف بحث ایشان نظریه پردازان و علمای تراز اول کشورهایی چون شوروی سابق است. و در نهایت هم شاهد بودیم جواب این تحدی استاد را با گلوله دادند که سندی شد برای بطلان و نابودی فکری گروهک های التقاطی.
امروز نیز مسئولین فرهنگی اگر سودای مبارزه با اندیشه های ناروا و تحریفی شبکه های ماهواره ای را دارند باید فضای رسانه های عمومی (و علی الخصوص صدا و سیما) را برای بحث و مناظره هایی کاملا آزادانه و در چهارچوب ادب و منطق باز بگذارند. نویسنده مطمئن است اکثر قریب به اتفاق این "خود کشیش خوانده هایی" که در تلویزیون های ماهواره ای به تبلیغات انحرافی اقدام می کنند سواد علمی و مطالعات دینی شان از مسیحیت در حدی نیست که حتی بتوانند کلمه ای از متن کتاب مقدس را به زبان اصلی (لاتین یا یونانی) بخوانند و یا اگر از آن ها در مورد نحله ها و تاریخ مسیحیت سوال شود شک دارم قادر باشندحتی کلیاتی از تاریخ تحولات مسیحیت را پاسخ دهند. آنچه این "خود کشیش خوانده ها" در تلویزیون ها از آن صحبت می کنند بریده هایی نا مربوط و بدون هیچ پشتوانه علمی از کتاب عهدین است که اینگونه روش تبلیغی در نزد علمای حقیقی مسیحیت هم اعتبار علمی-دینی ندارد.
بهترین راه برای مقابله با این آفت، دعوت از علمای حقیقی دین مسیحیت برای حضور در صدا و سیمای جمهوری اسلامی است. علمایی که دارای مدارک علمی معتبر از دانشگاه های علوم دینی دنیا هستند. علمایی که به معنای واقعی کلمه زیر و بم دین مسیحیت، تاریخچه آن، تغییرات و فراز و فرودهایش و همچنین عقاید آن را می شناسند و قادر به تدریس آن هستند. با دعوت از این اساتید (از خارج از ایران) و دادن فرصت به آن ها برای ارائه و تدریس دقیق و عالمانه مسیحیت امروزین می توان تصویری صحیح از دین مسیحیت به جامعه جوان و حقیقت طلب ارائه کرد. به صورت هم زمان با دعوت از علمای اسلامی (و مسلط به عقاید اسلام و مسیحیت) و ایجاد فضای مناظره علمی میان علما می توان فضای گفتگو و مباحثه ای ایجاد کرد که در آن نقد و بررسی دین مسیحیت به حقیقت کلمه به وقوع می پیوندد و بیننده خود در مورد حقانیت و یا گمراهی عقاید آن قضاوت نهایی را خواهد نمود.
مدتی پیش نویسنده این سطور چند سوال از یک دانشجوی شاغل به تحصیل در ایران دریافت کرد که در آن در مورد حقانیت دین مسیحیت و دلایل اسلام برای تحریف آن علت جویی شده بود. یکی از سوالات این بود:
چرا بعضی ها نمی گذارن ما به حرفاشون{مسیحی ها} گوش کنیم؟شاید مسیحیت اون چیزی که بهمون نشون میدن نیست.مثل چیزی که اونا از اسلام میدونن(مسلمونای طالبان و رسوم غلطی مثل قمه زدن و...)
و این سوال جدا به حق است. حال که عده ای فرصت طلبِ کم سواد با عنوان قلابی "کشیش" توانسته اند به افکار جوانان ما رسوخ کنند و با تحریف حقایق دارند تصویری روتوش شده و غلط از مسیحیت ارائه می دهند، چرا مسئولین ما از علمای تراز اول دنیای مسیحیت دعوت نمی کنند در مناظره هایی آزاد و زنده به بحث با علمای ما بنشینند تا حقیقت روشن شود؟ تا کی می خواهیم در تلویزیون یک طرفه به قاضی برویم و چرا مدیران رسانه ملی توقع دارند جوانان ما صحبت های یک طرفه را قبول کنند؟
تا کی می خواهیم در مورد شعور جوانان مان به شعار دادن اکتفا کنیم و بترسیم از اینکه نکند آن ها در انتخاب میان حق و باطل "بی شعورانه" تصمیم بگیرند؟ آقایان مدیر رسانه ملی، آنچه شما علمی و سالمش را از جوان ما دریغ می کنید، شبکه های ماهواره ای فاسد و تحریف شده اش را به او عرضه می کنند و سر در برف کردن و ندیدن شما چاره کار نیست. به جرات می توان ادعا کرد در صورت برگزاری جلسات مناظره با حضور دانشمندان و علمای تراز اول دنیای مسیحیت و نقد و بررسی آزاداندیشانه افکار مسیحیت، بساط این شبکه های تبلیغی یک هفته ای جمع خواهد شد و جوانان کشور ما حقایق را خود خواهند دید و قضاوت صحیح خواهند کرد.
مرتضی آوینی سید شهیدان اهل قلم حدود هجده سال پیش و در جواب سوالی در مورد گسترش ویدئو در ایران پاسخ می دهد[6]:
"... و زندگی در این عصر، خواه نا خواه چنین موجبیتی را به همراه دارد که ما نه تنها ویدئو، بلکه به زودی زود ماهواره را نیز بپذیریم... و چه باک؟! کسی می ترسد که ضعیف تر است و ما که پا در میدان مبارزه با غرب نهاده ایم باید خودمان را برای چنین روزی نیز آماده کنیم. ما باید از دشمن تصوری درست و مطابق با واقع امر داشته باشیم، اگر نه شکست خواهیم خورد. کسی که خود را برای رودررویی با پلنگ آماده کرده باشد، از گربه نخواهد هراسید؛ کسی از گربه می ترسد که دشمن را موشی حقیر انگاشته باشد" رستاخیز جان- ص. 85-86
پی نوشت:
1- در دو جلسه (شورای) علمای مسیحیت در شهر Nicaea در سال های 325 و 787 اصول دین مسیحیت تصویب شد. طبق این اصول عیسی مسیح هم فرزند خداست و هم از خدا گرفته شده است. روح القدس نیز خدا محسوب می شود. اصول تثلیث به صراحت در بیانیه پایانی این دو شورا مطرح و به تصویب رسیده است.
2-دادگاه های تفتیش عقاید(Inquisition) نمونه ای آشکار از نحوه برخورد اصحاب کلیسا با علما و دانشمندان است. ماجرای محکومیت نظریه علمی گالیله در سال 1616 و اجبار او به پس گرفتن آن تنها یک نمونه از اقدامات ضد علمی کلیسای کاتولیک است. جالب است بدانید کلیسای کاتولیک تا اواخر قرن بیستم از اعلام رسمی اشتباه خود طفره می رفت و بعد از گذشت حدود 300 سال پاپ ژان پل دوم در سال 92 رسما به اشتباه کلیسا در قضیه گالیله اعتراف و از آن عذرخواهی کرد.
3- تنها یک نمونه از فساد اخلاقی آنها را می توان در تعداد فرزندان نامشروع اصحاب کلیسا دید. به طور مثال تنها در یکی از مراکز مذهبی واقع در کشور امروزی سوئیس به نام Bishopric of Constance سالیانه حدود 1500 کودک نامشروع حاصل روابط کشیش های این مرکز متولد می شدند که سالیانه برای نگهداری شان قسمتی از بودجه کلیسا اختصاص یافته بود. (ر.ک. Carter Lindberg, The European Reformations, p. 164)
4- علاوه بر کشتار هزاران زن و برخی یهودی ها به اتهام جادوگری، آغاز جنگ های صلیبی و کشتار ساکنین مسلمان و مسیحی شهرهای تصرف شده نمونه ای از اقدامات اصحاب کلیسا در قرون وسطی است.
5- برای اطلاعات بیشتر در این مورد علاقه مندان می توانند به مستند "تاریخ مسیحیت" تولید شده توسط شبکه بی بی سی مراجعه کنند. نویسنده و اجرا کننده این مستند پروفسور مک کولا استاد برجسته تاریخ مسیحیت دانشگاه آکسفور است.
6- گفت و گو، فارابی 17، زمستان 1371
سروش شهریاری، دانشگاه کارلتون کانادا
اخبار مرتبط:
چرا برخی جوانان جذب کلیساهای خانگی میشوند ؟
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
جدول نوع روغن انواع خودرو
مجله پزشکی دکتر مهندس
به روزرسانی نرم افزارهای پارسی اندروید
سلام
نظام رتبه بندی معلمان یا شیر بی یال و دم و کوپال
اطلاعیه
مطلب بسیار مهم و قابل توجهی در مورد جرائم رانندگی:
دورههای جدید ضمن خدمت
?? من دو تا الاغ دارم اما دو تا اتومبیل ندارم
حدود هشتاد سال پیش-طنزوحکایت
[عناوین آرشیوشده]