»» سه شنبه سوزی قبل چهارشنبه سوری در ارومیه!!!
سه شنبه سوزی قبل چهارشنبه سوری در ارومیه!!!
http://www.rs272.com/
http://rs272.tarlog.com/
http://rs272.vcp.ir
http://www.sahand272.blogfa.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
ارسال سوالات و نظرات (
<>>
22)
ارسال کننده متن فوق ومدیرسایت: » دکتررحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani ( سهشنبه 24/12/1389 :: ساعت 5:49 عصر )
دکتر رحمت سخنی ازارومیه مرکزآموزشی درمانی امام خمینی (ره)
Dr.RAHMAT SOKHANI
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
برای رفع معضلات عقیدتی نسل جوان میتوان به سخنان استاد مطهری رجوع کرد. آنجایی که ایشان با شجاعت و قاطعیت اساتید، فلاسفه و نظریه پردازان ماتریالیست را دعوت به تدریس در دانشگاه های ایران میکنند تا در حضور دانشجویان با آن ها مناظره کنند و مشخص شود چه کسی بر حق است |
||||
تاریخ انتشار: ??:?? ????/?/? |
کد خبر: 97833 |
منبع: الف |
نسخه چاپی |
چند سالی است مبلغین برخی فرقه های مسیحیت از طریق تلویزیون های ماهواره ای تبلیغات خود برای جذب جوانان مسلمان و ایرانی به کیش (تحریف شده) مسیحیت را به شدت گسترش داده اند. خطر این گونه تبلیغات تا بدانجا بالا گرفت که رهبر انقلاب چندی پیش در سخنانی خطر گسترش شبکه کلیساهای خانگی را به مسئولین امر گوشزد فرمودند.
برای کسانی که اندک آشنایی با اصول تحریف شده دین مسیحیت [1]، تاریخ تاریک دشمنی اصحاب کلیسا با علم و آزاد اندیشه[2]، انحرافات اخلاقی اصحاب کلیسا[3] و جنایاتی که آنان به نام این دین الهی مرتکب شده اند[4]، داشته باشند گرایش جوانان مسلمان به این دین مایه تعجب و بهت است. اسلامی که –به گواهی تاریخ و اقرار خود تاریخ نگاران غربی- تمام حیات فعلی فلسفی خود را مرهون تلاش دانشمندان و حکمای اسلامی است. اسلامی که مغرب زمین حتی ساختار امروزین دانشگاه هایش را نیز مدیون آن است[5] و گذار از دوران قرون وسطی و ورود به دنیای جدید بدون استمداد از کتاب های علمای اسلام برایش امکان نداشته است. اما با این وجود واقعیت امروز جامعه ایران نشان از این دارد که تبلیغات برخی شبکه های ماهواره ای بعضا موثر واقع شده است و اگر نگوییم باعث جلب توجه عده ای به مسیحیت تحریفی شده است، در خوش بینانه ترین حالت جمعیتی از جوانان مسلمان کشور ما را در حقانیت دین اسلام دچار تردید کرده است. اما چه باید کرد؟ آیا می توان اختیار را از فرزندان انسان سلب نمود؟ و یا می توان جلوی سیل اطلاعات و شبکه های ماهواره ای را مسدود کرد؟ آیا می توان با ادبیاتی صرفا تبلیغی به نفی جریان های تبلیغی پرداخت و توقع داشت جوانان ما به صحبت های "یک طرفه" ما در نفی مسیحیت اکتفا کنند؟
مسلما جواب همه پرسش های بالا منفی است و باید راهی صحیح و "اسلامی" برای این موضوع یافت. اگر به تاریخ اسلام و مکتب اهل بیت (ع) مراجعه کنیم خواهیم دید آنچه هیچ گاه در مکتب تبلیغی دین اسلام و مذهب حقه شیعه یافت نمی شود "اکراه" و اجبار به پذیرش دین و هدایت است. شرف و برتری فرزندان آدم بر سایر خلائق دقیقا در همین اختیار وی برای گزینش نهفته است و در سایه پذیرش این اختیار است که پاداش و عقاب معنا پیدا می کند. اصولا تسلیم و مسلمان بودن با اکراه و اجبار جمع نمی گردد: لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی.
با توجه به همین مبانی است که می توان جلسات مناظره و گفتگوی میان جریان های فکری و مدافعان مکتب اهل بیت (ع) در طول تاریخ را فهمید و تفسیر کرد. جلساتی که در یک سوی آن امام معصوم (ع) (و یا شاگردان ایشان) حضور داشتند و در سوی دیگر افرادی از ادیان دیگر و حتی بعضا دهریون (ماترالیست های امروزی). سنت مباحثه و جدال احسن ریشه ای بس عمیق در مکتب اهل بیت دارد که در آن ائمه (ع) به ما آموخته اند چگونه می توان با زبانی نرم و استدلال و برهانی محکم با پیروان سایر ادیان و یا حتی کسانی که خداوند را منکرند به گفتگو نشست. گفتگوهایی که بیشتر از آنکه هدف شان تسلیم کردن طرف مقابل باشد، اثبات قوت برهان و حقانیت دین اسلام و مذهب حقه شیعه برای ناظرین بوده است.
این سنت حسنه بعدها و در دوره غیبت کبری امام زمان (عج) از سوی علمای شیعه تا امروز دنبال شده است. نمونه هایی موفق از این گونه جلسات در سال های ابتدایی انقلاب با حضور شخصیت هایی چون شهید بهشتی، آیت الله مصباح یزدی، دکتر سروش، کیانوری و حبیب الله پیمان تشکیل و از صدا و سیمای وقت پخش شد. حتی می توان جلسات سال گذشته مناظره میان کاندیداهای ریاست جمهوری (با همه ضعف ها و برخی بد اخلاقی ها) را نیز نمونه ای موفق از سنت مباحثه و مناظره دانست. اگر چه موضوع مناظره های تلویزیونی انتخابات ریاست جمهوری بیشتر "سیاسی-اقتصادی" بود اما صراحت لهجه و آزادی بیان موجود در آن جلسات (با وجود برخی بد اخلاقی ها) در مجموع تجربه ای مفید برای رواج مجدد جلسات بحث و مناظره بود. جلساتی که می توان با یک برنامه ریزی و جهت دهی علمی آن ها را زمینه سازی برای جوشش کرسی های آزاد اندیشی و ایجاد تحرک علمی در میان نسل جوان کشور دانست.
نویسنده این سطور مدعی است برای رفع بسیاری از معضلات عقیدتی نسل جوان و به خصوص فتنه گسترش شبکه کلیساهای خانگی می توان به سخنان شهید بزرگوار استاد مطهری رجوع کرد. آنجایی که ایشان با شجاعت و قاطعیت اساتید، فلاسفه و نظریه پردازان درجه یک ماتریالیست را دعوت به تدریس در دانشگاه های ایران می کنند تا در حضور دانشجویان با آن ها مناظره کنند و مشخص شود چه کسی بر حق است. تاکید آن استاد شهید بر این بود که ایشان با "این بچه کمونیست های التقاطی درجه دو و سه ایرانی" که خودشان هم کمونیزم و تفکرات فلسفی ماترالیزم را عمیق درک نکرده اند حاضر به مباحثه نیستند بلکه طرف بحث ایشان نظریه پردازان و علمای تراز اول کشورهایی چون شوروی سابق است. و در نهایت هم شاهد بودیم جواب این تحدی استاد را با گلوله دادند که سندی شد برای بطلان و نابودی فکری گروهک های التقاطی.
امروز نیز مسئولین فرهنگی اگر سودای مبارزه با اندیشه های ناروا و تحریفی شبکه های ماهواره ای را دارند باید فضای رسانه های عمومی (و علی الخصوص صدا و سیما) را برای بحث و مناظره هایی کاملا آزادانه و در چهارچوب ادب و منطق باز بگذارند. نویسنده مطمئن است اکثر قریب به اتفاق این "خود کشیش خوانده هایی" که در تلویزیون های ماهواره ای به تبلیغات انحرافی اقدام می کنند سواد علمی و مطالعات دینی شان از مسیحیت در حدی نیست که حتی بتوانند کلمه ای از متن کتاب مقدس را به زبان اصلی (لاتین یا یونانی) بخوانند و یا اگر از آن ها در مورد نحله ها و تاریخ مسیحیت سوال شود شک دارم قادر باشندحتی کلیاتی از تاریخ تحولات مسیحیت را پاسخ دهند. آنچه این "خود کشیش خوانده ها" در تلویزیون ها از آن صحبت می کنند بریده هایی نا مربوط و بدون هیچ پشتوانه علمی از کتاب عهدین است که اینگونه روش تبلیغی در نزد علمای حقیقی مسیحیت هم اعتبار علمی-دینی ندارد.
بهترین راه برای مقابله با این آفت، دعوت از علمای حقیقی دین مسیحیت برای حضور در صدا و سیمای جمهوری اسلامی است. علمایی که دارای مدارک علمی معتبر از دانشگاه های علوم دینی دنیا هستند. علمایی که به معنای واقعی کلمه زیر و بم دین مسیحیت، تاریخچه آن، تغییرات و فراز و فرودهایش و همچنین عقاید آن را می شناسند و قادر به تدریس آن هستند. با دعوت از این اساتید (از خارج از ایران) و دادن فرصت به آن ها برای ارائه و تدریس دقیق و عالمانه مسیحیت امروزین می توان تصویری صحیح از دین مسیحیت به جامعه جوان و حقیقت طلب ارائه کرد. به صورت هم زمان با دعوت از علمای اسلامی (و مسلط به عقاید اسلام و مسیحیت) و ایجاد فضای مناظره علمی میان علما می توان فضای گفتگو و مباحثه ای ایجاد کرد که در آن نقد و بررسی دین مسیحیت به حقیقت کلمه به وقوع می پیوندد و بیننده خود در مورد حقانیت و یا گمراهی عقاید آن قضاوت نهایی را خواهد نمود.
مدتی پیش نویسنده این سطور چند سوال از یک دانشجوی شاغل به تحصیل در ایران دریافت کرد که در آن در مورد حقانیت دین مسیحیت و دلایل اسلام برای تحریف آن علت جویی شده بود. یکی از سوالات این بود:
چرا بعضی ها نمی گذارن ما به حرفاشون{مسیحی ها} گوش کنیم؟شاید مسیحیت اون چیزی که بهمون نشون میدن نیست.مثل چیزی که اونا از اسلام میدونن(مسلمونای طالبان و رسوم غلطی مثل قمه زدن و...)
و این سوال جدا به حق است. حال که عده ای فرصت طلبِ کم سواد با عنوان قلابی "کشیش" توانسته اند به افکار جوانان ما رسوخ کنند و با تحریف حقایق دارند تصویری روتوش شده و غلط از مسیحیت ارائه می دهند، چرا مسئولین ما از علمای تراز اول دنیای مسیحیت دعوت نمی کنند در مناظره هایی آزاد و زنده به بحث با علمای ما بنشینند تا حقیقت روشن شود؟ تا کی می خواهیم در تلویزیون یک طرفه به قاضی برویم و چرا مدیران رسانه ملی توقع دارند جوانان ما صحبت های یک طرفه را قبول کنند؟
تا کی می خواهیم در مورد شعور جوانان مان به شعار دادن اکتفا کنیم و بترسیم از اینکه نکند آن ها در انتخاب میان حق و باطل "بی شعورانه" تصمیم بگیرند؟ آقایان مدیر رسانه ملی، آنچه شما علمی و سالمش را از جوان ما دریغ می کنید، شبکه های ماهواره ای فاسد و تحریف شده اش را به او عرضه می کنند و سر در برف کردن و ندیدن شما چاره کار نیست. به جرات می توان ادعا کرد در صورت برگزاری جلسات مناظره با حضور دانشمندان و علمای تراز اول دنیای مسیحیت و نقد و بررسی آزاداندیشانه افکار مسیحیت، بساط این شبکه های تبلیغی یک هفته ای جمع خواهد شد و جوانان کشور ما حقایق را خود خواهند دید و قضاوت صحیح خواهند کرد.
مرتضی آوینی سید شهیدان اهل قلم حدود هجده سال پیش و در جواب سوالی در مورد گسترش ویدئو در ایران پاسخ می دهد[6]:
"... و زندگی در این عصر، خواه نا خواه چنین موجبیتی را به همراه دارد که ما نه تنها ویدئو، بلکه به زودی زود ماهواره را نیز بپذیریم... و چه باک؟! کسی می ترسد که ضعیف تر است و ما که پا در میدان مبارزه با غرب نهاده ایم باید خودمان را برای چنین روزی نیز آماده کنیم. ما باید از دشمن تصوری درست و مطابق با واقع امر داشته باشیم، اگر نه شکست خواهیم خورد. کسی که خود را برای رودررویی با پلنگ آماده کرده باشد، از گربه نخواهد هراسید؛ کسی از گربه می ترسد که دشمن را موشی حقیر انگاشته باشد" رستاخیز جان- ص. 85-86
پی نوشت:
1- در دو جلسه (شورای) علمای مسیحیت در شهر Nicaea در سال های 325 و 787 اصول دین مسیحیت تصویب شد. طبق این اصول عیسی مسیح هم فرزند خداست و هم از خدا گرفته شده است. روح القدس نیز خدا محسوب می شود. اصول تثلیث به صراحت در بیانیه پایانی این دو شورا مطرح و به تصویب رسیده است.
2-دادگاه های تفتیش عقاید(Inquisition) نمونه ای آشکار از نحوه برخورد اصحاب کلیسا با علما و دانشمندان است. ماجرای محکومیت نظریه علمی گالیله در سال 1616 و اجبار او به پس گرفتن آن تنها یک نمونه از اقدامات ضد علمی کلیسای کاتولیک است. جالب است بدانید کلیسای کاتولیک تا اواخر قرن بیستم از اعلام رسمی اشتباه خود طفره می رفت و بعد از گذشت حدود 300 سال پاپ ژان پل دوم در سال 92 رسما به اشتباه کلیسا در قضیه گالیله اعتراف و از آن عذرخواهی کرد.
3- تنها یک نمونه از فساد اخلاقی آنها را می توان در تعداد فرزندان نامشروع اصحاب کلیسا دید. به طور مثال تنها در یکی از مراکز مذهبی واقع در کشور امروزی سوئیس به نام Bishopric of Constance سالیانه حدود 1500 کودک نامشروع حاصل روابط کشیش های این مرکز متولد می شدند که سالیانه برای نگهداری شان قسمتی از بودجه کلیسا اختصاص یافته بود. (ر.ک. Carter Lindberg, The European Reformations, p. 164)
4- علاوه بر کشتار هزاران زن و برخی یهودی ها به اتهام جادوگری، آغاز جنگ های صلیبی و کشتار ساکنین مسلمان و مسیحی شهرهای تصرف شده نمونه ای از اقدامات اصحاب کلیسا در قرون وسطی است.
5- برای اطلاعات بیشتر در این مورد علاقه مندان می توانند به مستند "تاریخ مسیحیت" تولید شده توسط شبکه بی بی سی مراجعه کنند. نویسنده و اجرا کننده این مستند پروفسور مک کولا استاد برجسته تاریخ مسیحیت دانشگاه آکسفور است.
6- گفت و گو، فارابی 17، زمستان 1371
سروش شهریاری، دانشگاه کارلتون کانادا
اخبار مرتبط:
چرا برخی جوانان جذب کلیساهای خانگی میشوند ؟
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
هدف انسان
هدف انسان
بر اساس متون اسلامی هدف از آفرینش جهان هستی فراهم آمدن زمینه ی مناسب برای آفرینش انسان است. خداوند در سوره ی هود می فرماید:
وَ هُوَ الَّذِی خَلَق السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ کَانَ عَرْشُهُ عَلَی الْمَاء لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛ و اوست کسی که آسمان ها و زمین را در شش هنگام آفرید و عرش او بر آب بود، تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید.
در آیه ی دیگری نیز همین معنا را بیان می کند:
إنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَی الأَرْضِ زِینَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛ در حقیقت، ما آنچه را که بر زمین است، زیوری برای آن قرار دادیم، تا آنان را بیازماییم که کدام یک از ایشان نیکوکارترند.
از این دو آیه بر می آید که هدف از آفرینش جهان هستی و زمین و پدیده های زمینی، فراهم شدن زمینه ی مناسب برای آفرینش انسان است.
اکنون باید دانست هدف از آفرینش انسان چیست؟ برای پاسخ به این سؤال می بایست به آیاتی در این باره مراجعه کرد. در دو آیه ای که پیش تر آمد، مراد از آفرینش زمین و آسمان ها و هدف از آراستن زمین، آزمایش انسان است و هدف از این آزمایش نیز مشخص شدن نیکوکاران. بنابراین مقصود از آفرینش آسمان ها و زمین، آفرینش انسان است و هدف از آفرینش انسان نیز آزمایش او، تا نیکوکاران از بدکاران تمیز داده شوند.
حال ممکن است پرسیده شود خداوند که از همه چیز و از گذشته و حال و آینده آگاه است و می داند چه سرنوشتی در انتظار هر یک از آدمیان است، چرا آنان را می آزماید؟
پاسخ اینکه، امتحان و آزمایش الهی بدین معنا نیست که خداوند نمی داند کدام یک از انسان ها نیکوکار می شوند و کدام یک بدکار، بلکه خداوند زمینه ای فراهم می آورد تا هر یک از آدمیان با اختیار و آگاهی تصمیم بگیرند راه حق را برگزینند یا راه باطل را و بر آن اساس نیکوکار شوند یا بدکار؛ مانند معلمی که امکانات لازم را در اختیار دانش آموز خود قرار می دهد تا دانش آموز در امتحان ثابت کند که موضوعات آموزش داده شده را به خوبی آموخته است یا نه. در واقع مراد خداوند از آزمایش انسان ها رفع جهل نیست، بلکه می خواهد زمینه ای فراهم آورد تا هر کس در عمل، راه درست را برگزیند.
اما در این میان ممکن است افرادی از این فرصت و زمینه سوء استفاده کرده، به زشتی روی آورند. خداوند در قرآن می فرماید:
وَ لَوْ شَاء رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ لاَ یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ* إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّکَ وَ لِذَلِکَ خَلَقَهُمْ؛ و اگر پروردگار تو می خواست، قطعاً همه مردم را امّت واحدی قرار می داد، در حالی که پیوسته در اختلافند؛ مگر کسانی که پروردگار تو به آنان رحم کرده، و برای همین آنان را آفریده است.
از آنچه گفتیم، روشن شد که هدف نهایی از آفرینش انسان این است که زمینه ای فراهم شود تا انسان ها با اختیار خود به اعمال صالح روی آورند و شایسته ی رحمت الهی شوند.
اما پرسش دیگر این که، چه رفتاری شایسته و نیکوست تا انسان با انجام آن شایستگی دریافت رحمت الهی را بیابد؟ قرآن در پاسخ به این سؤال می فرماید:
وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ؛ و جنّ و انس را نیافریدیم جز برای آنکه مرا بپرستند.
این آیه به روشنی هدف از آفرینش انسان را عبادت و پرستش خداوند بیان کرده است. بنابراین روشن می شود نیکوکاری از نظر قرآن همان انتخاب راه بندگی خداوند و پایبندی به لوازم آن است و این همان راه راستی است که خداوند انسان ها را به انتخاب آن فرا خوانده است:
وَ أَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ؛ و اینکه مرا بپرستید؛ این است راه راست.
خداوند رحمت و نعمت خود را بر کسانی که در این مسیر گام زنند ارزانی می دارد:
اهْدِنَا الصِّرَاطَ المُسْتَقِیمَ* صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِالمَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ؛ به راه راست ما را راهبر باش؛ راه آنهایی که برخوردارشان کرده ای، همانان که نه درخور خشم اند و نه گمگشتگان.
بنابراین راه راست، راه کسانی است که خداوند نعمت های خود را بر آنان ارزانی می دارد و که این راه را انتخاب نمی کنند، یا گمراه اند و یا افزون بر گمراهی مورد خشم خدا نیز هستند.
اکنون این پرسش مطرح می شود که راه و رسم عبودیت و بندگی خداوند چیست و چگونه می توان آن را به جای آورد؟
برچسب ها: هدف انسان
هدفمندی انسان
هر علمی بر مبانی خاصی استوار است و علم اخلاق اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این فصل به اختصار برخی از مبانی اخلاق اسلامی را بررسی می کنیم تا روشن شود ضرورت آشنایی با اخلاق اسلامی بر مبانی محکمی استوار است.
در جهان بینی اسلامی، آفرینش جهان و انسان بیهوده نبوده و خداوند هدفی داشته است که جز با اخلاقی زیستن تحقق نمی یابد. از این رو در این فصل به بررسی هدفمندی انسان، هدف انسان، آیین بندگی (چگونگی دستیابی انسان به این هدف) و توانمندی او برای رسیدن به هدف به عنوان مبانی اخلاق اسلامی می پردازیم.
هدفمندی انسان
انسان همیشه با این پرسش مواجه بوده است که آیا زندگی او در این جهان برای تحقق هدفی خاص است؟ و اگر این گونه است، هدف از زندگی چیست؟
روزها فکر من این است و همه شب سخنم، که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا، یا چه بوده ست مراد وی از این ساختنم
از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود، به کجا می روم، آخر ننمایی وطنم
استاد محمد تقی جعفری می نویسد:
پرسش از فلسفه و هدف حیات به هیچ وجه تازگی نداشته، از دوران های قدیم در هر جامعه ای افراد فراوانی با اَشکال گوناگونی، از موضوع مزبور پی جویی کرده و با عقاید و اعمالی که از آن دوران ها به یادگار مانده است، پاسخ قانع کننده ای در باره ی آن موضوع تهیه شده است. اگر چه سؤال صریح و مستقیم درباره ی فلسفه و هدف حیات در دوران های ماقبل سه قرن اخیر چنان شیوع و رواج نداشته است که مانند امروز به عنوان مسئله ی روز جلوه ای داشته باشد، ولی به طور کنایه و غیر مستقیم و [با] فدا کردن هستی خویش در راه ایدئولوژی ها، به خوبی نشان داده اند که سؤال مزبور با مطرح کردن مجموع کلی – حیات که سپری می کردند – برای برای آنان با اهمیت تلقی شده.
در فرهنگ اسلامی نیز این پرسش ها مطرح بوده که بسیاری از آیات قرآن بدان ها پاسخ داده است:
أَفَحَسِبتُم أَنَّمَا خَلَقنَا کُم عَبَثاً وَ أَنَّکُم إِلَینَا لَا تُرجَعُونَ؛ آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده ایم و اینکه شما به سوی ما بازگردانیده نمی شوید؟
وَمَا خَلَقنَا السَّمَاء وَالأَرضَ وَ مَا بَینَهُمَا بَا طِلاً ذَلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ؛ و آسمان و زمین و آنچه را که میان این دو است به باطل نیافریدیم، این گمان کسانی است که کافر شده اند [و حق پوشی کرده] اند، پس وای از آتش بر کسانی که کافر شده اند.
در منابع روایی نیز روایات متعددی به این مسائل پرداخته اند. شهید مطهری از امام علی (ع) روایتی بدین مضمون نقل می کند:
رحم الله امرءاً علم من أین؟ و فی أین؟ و الی أین؟ ؛ خداوند رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده، در کجاست و به کجا می رود.
این مقوله مورد توجه فلاسفه و عرفای مسلمان نیز بوده است. ابن مسکویه می نویسد:
راه [متخلق شدن به فضایل اخلاقی] این است که ماهیت و چیستی نفس خود را بشناسیم و بدانیم برای چه آفریده شده است؛ یعنی کمال و غایت آفرینش آن چیست.
خواجه نصیرالدین طوسی مقاله ی اول اخلاق ناصری را به بحث درباره ی ماهیت نفس انسانی و کمال و غایت آن و راه رسیدن به آن اختصاص داده است. غزالی نیز در مقدمه کیمیای سعادت به همین مسائل پرداخته و خودشناسی، خداشناسی و دنیاشناسی را لازمه رسیدن به سعادت دانسته است. حافظ می گوید:
حجاب چهره ی جان می شود غبار تنم، خوشا دمی که از آن چهره پرده بر فکنم
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی است، روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
عیان نشد که چرا آمدم کجا رفتم، دریغ و درد که غافل ز کار خویشتنم
در میان مکتب های فلسفی غرب مکتب اگزیستانسیالیسم بیش از دیگر مکاتب به این موضوعات پرداخته است. یکی از فیلسوفان این مکتب معتقد است:
زندگی در یک جهانِ کارکردی شده، جریانی بی هدف می شود؛استفاده از آلات بی آنکه غایت به وضوح تعریف شده ای در کار باشد ؛ سیری بی مقصد. وقتی که احساس کرامت و حدفداری در زندگی از میان برخیزد، همه چیز بالمآل بی اهمیت می شود. … در چنین جهان در هم شکسته ای آدمی همیشه اسیر نومیدی و پوچ انگاری است. به دلیل اهمیت این موضوعات، این فیلسوفان می کوشند به تأمل در انسان و مسائل و مشکلات وجودی او – که یکی از مهم ترین آنها معنا داری زندگی است – بپردازند و انسان را در حل این مشکلات یاری کنند.
در اینجا نمی خواهیم این پرسش ها را از دیدگاه فیلسوفان، عارفان مسلمانان و اندیشمندان غربی بررسی کنیم، بلکه می کوشیم به اختصار به هدفمندی انسان از دیدگاه آیات و روایات بپردازیم.
از نظر متون اسلامی، آفرینش جهان بیهوده و عبث نیست. در آیات متعددی به صراحت این موضوع بیان شده است:
الَّذِینَ یَذکُرُونَ الله قِیَاماً وَ قُعُودًا وَ عَلَیَ جُنُوبِهِم وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلقِ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرضِ رَبَّنَا مَا خَلَقتَ هَذا بَاطِلاً سُبحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ؛ همانان که خدا را [درهمه احوال] ایستاده و نشسته، و به پهلو آرمیده یاد می کنند، و در آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند [که:] پروردگارا، اینها را بیهوده نیافریده ای؛ منزهی تو! پس مارا از عذابِ آتش دوزخ در امان بدار.
در آیه دیگری آمده است:
وَ مَا خَلَقنَا السَّمَاء وَ الأَرضَ وَ مَا بَینَهُمَا لَا عِبِینَ؛ و آسمان و زمین و آنچه را که میان آن دو است به بازیچه نیافریدیم.
این آیات به روشنی بر هدفدار بودن جهان هستی دلالت دارند. بر اساس این آیات نه تنها کل جهان هستی، بلکه همه ی موجودات برای تحقق هدفی آفریده شده اند. از این رو در برخی آیات، خداوند خاصه به آفرینش انسان ها اشاره کرده آن را هدفدار می داند:
أَفَحَسِبتُم أَنَّمَا خَلَقنَا کُم عَبَثاً وَ أَنَّکُم إِلَینَا لَا تُرجَعُونَ؛ آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده ایم و این که شما به سوی ما باز گردانیده نمی شوید؟
بدین سان، خداوند انسان ها را مخاطب قرار داده، خداوند انسان ها را مخاطب قرار داده، به آنها یاد آور می شود که از آفرینش آنان هدفی داشته است.
افزون بر این آیات که به صراحت هدفدار بودن جهان هستی و انسان را بیان می کنند، پاره ای از صفت های خداوند نیز بر همین مطلب دلالت دارند. برای مثال، یکی از صفت های خداوندْ حکیم بودن است که در آیات متعددی به آن اشاره شده است:
یَا مُوسَی إِنَّهُ أَنَا اللهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ؛ ای موسی، این منم خدای عزیز حکیم.
فَآ مَنَ لَهُ لُوطٌ وَ قَالَ إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَی رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ؛ پس لوط به او ایمان آورد و [ابراهیم] گفت: ((من به سوی پروردگار خود روی می آورم، که اوست ارجمند حکیم.))
وَ هُوَ الَّذِی یَبدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَ عْلَی فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ؛ و اوست آن کس که آفرینش را آغاز می کند و باز آن را تجدید می نماید؛ و این [کار] بر او آسان تر است. و در آسمان ها و زمین نمونه والا[ی هر صفت برتر] از آنِ اوست، و اوست شکست ناپذیر سنجیده کار.
إن اللهَ کَانَ عَلِیماً حَکِیماً؛ خدا همواره دانای حکیم است.
کار حکیمانه در مقابل کار عبث و گزاف است.بنابراین حکیم بودن خدا بدین معناست که او کار عبث و بیهوده و بی هدف انجام نمی دهد. از این رو، افزون بر آیاتی که به صراحت هدفمندی جهان آفرینش و انسان را بیان می کنند، حکیم بودن خداوند که در آیات متعددی بدان تصریح شده نیز بیانگر بیهوده نبودن آفرینش جهان هستی و انسان است. پس از آنکه دریافتیم خداوند از آفرینش جهان هستی و انسان هدفی داشته، حال باید پرسید که هدف از آفرینش جهان هستی و انسان چیست؟
برچسب ها: هدفمندی انسان
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
خواهی که دراین زمانه مردی گردی
واندر ره دین صاحب دردی گردی
روزان وشبان به گرد مردان می گرد
مردگردی چوگرد مردی گردی
*****
بهر این گفتند دانایان بفن
میهمان محسنان باید شدن
تو مرید میهمان ان کسی
کوستاند حاصلت را ازخسی
(مولوی)
********
خائنی ،دزدی،شریری،ناکسی
کرد بر پا از فضیحت محشری
هرکجا خر مهره ای گوهر شود
بی گمان خر مهره گردد گوهری
********
نه سودای کفر ونه پروای دین
نه ذوقی از آن ونه شوقی از این
گروهی همه مکر وزرق وحیل
به هم مهربان بهر جنگ و جدل
(رضی الدین آرتیمانی)
******
ای بسا ابلیس آدم روی هست
پس په هر دستی نباید داد دست
*******
چون شوم خاک به خاکم گذری کن چو صبا
تا به بویت ز زمین رقص کنان بر خیزم
(دیوان سلمان ساوجی)
*******
هر یکی در کف عصا که موسی ام
می دمدبر ابلهان که عیسی ام
آه از آن روزی که صدق صادقان
باز خواهد از تو سنگ امتحان
(جلال الدین محمد مولوی خراسانی)
*******
ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند به اعداء چه حاجت است
(حافظ)
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
چون شقیق به مکه رفت وابراهیم ادهم اورا دید شقیق گفت ای ابراهیم چه می کنی در معاش؟گفت:اگر چیزی رسد شکر کنم واگر نرسد صبر کنم.-شقیق گفت:سگان بلخ هم این کنند که چون یابند مراعات کنند ودنبال جنبانند واگر نیابند صبر کنند-ابراهیم گفت :پس شما چگونه کنی ؟گفت:اگر مارا چیزی رسد ایثار کنیم واگر نرسد شکر کنیم-ابراهیم برخاست وسر اورابوسید وگفت :والله تو استادی
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
فهرست مصادیق محتوای مجرمانه
ثبت تارنما ( سایت ) در ساماندهی سایتها | فهرست مصادیق محتوای مجرمانه | گزارش مردمی از تخلفات تارنماها ( سایت ها ) نظارت بر اینترنت در دیگر کشورها | خط مشی پیوندهای مفید و درخواست معرفی سایت شما
بازگشت به صفحه ی نخست
الف ) محتوا علیه عفت و اخلاق عمومی
1. اشاعه فحشاء و منکرات. ( بند2 ماده6 ق.م )
2. تحریک ، تشویق ، ترغیب ، تهدید یا دعوت به فساد و فحشاء و ارتکاب جرایم منافی عفت یا انحرافات جنسی. ( بند ب ماده 15 قانون ج.ر و ماده 649 ق.م.ا )
3. انتشار ، توزیع و معامله محتوای خلاف عفت عمومی. ( مبتذل و مستهجن ) ( بند 2 ماده 6 ق.م و ماده 14 قانون ج.ر )
4. تحریک ، تشویق ، ترغیب ، تهدید یا تطمیع افراد به دستیابی به محتویات مستهجن و مبتذل. ( ماده 15 قانون جرایم رایانه ای )
5. استفاده ابزاری از افراد ( اعم از زن و مرد ) در تصاویر و محتوا ، تحقیر و توهین به جنس زن ، تبلیغ تشریفات و تجملات نامشروع و غیرقانونی. ( بند 10 ماده6 ق.م )
ب ) محتوا علیه مقدسات اسلامی
1. محتوای الحادی و مخالف موازین اسلامی ( بند1ماده6 ق.م )
2. اهانت به دین مبین اسلام و مقدسات آن ( بند 7 ماده 6 ق.م و ماده 513 ق.م.ا )
3. اهانت به هر یک از انبیاء عظام یا ائمه طاهرین ( ع ) یا حضرت صدیقه طاهره ( س ) ( ماده 513 ق.م.ا )
4. تبلیغ به نفع حزب گروه یا فرقه منحرف و مخالف اسلام ( بند 9 ماده 6 ق.م )
5. نقل مطالب از نشریات و رسانه ها و احزاب و گروه های داخلی و خارجی منحرف و مخالف اسلام به نحوی که تبلیغ از آنها باشد. ( بند 9 ماده 6 ق.م )
6. اهانت به امام خمینی ( ره ) و تحریف آثار ایشان ( ماده 514 ق.م.ا )
7. اهانت به مقام معظم رهبری ( امام خامنه ای ) و سایر مراجع مسلم تقلید ( بند 7 ماده 6 ق.م )
ج ) محتوا علیه امنیت و آسایش عمومی
1. تشکیل جمعیت ، دسته ، گروه در فضای مجازی ( سایبر ) با هدف برهم زدن امنیت کشور. ( ماده 498 ق.م.ا )
2. هر گونه تهدید به بمب گذاری. ( ماده 511 ق.م.ا )
3. محتوایی که به اساس جمهوری اسلامی ایران لطمه وارد کند. ( بند 1 ماده 6 ق.م )
4. انتشار محتوا علیه اصول قانون اساسی. ( بند 12 ماده 6 ق.م )
5. تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران. ( ماده 500 ق.م.ا )
6. اخلال در وحدت ملی و ایجاد اختلاف مابین اقشار جامعه به ویژه از طریق طرح مسائل نژادی و قومی. ( بند 4 ماده 6 ق.م )
7. تحریک یا اغوای مردم به جنگ و کشتار یکدیگر. ( ماده 512 ق.م.ا )
8. تحریک نیروهای رزمنده یا اشخاصی که به نحوی از انحا در خدمت نیروهای مسلح هستند به عصیان ، فرار، تسلم یا عدم اجرای وظایف نظامی. ( ماده 504 ق.م.ا )
9. تحریص و تشویق افراد و گروه ها به ارتکاب اعمالی علیه امنیت ، حیثیت و منافع جمهوری اسلامی ایران در داخل یا خارج از کشور. ( بند 5 ماده 6 ق.م )
10. تبلیع به نفع گروه ها و سازمانهای مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران ( ماده 500 ق م.ا )
11. فاش نمودن و انتشار غیرمجاز اسناد و دستورها و مسایل محرمانه و سری دولتی و عمومی. ( بند 6 ماده 6 ق.م و مواد 2و3 قانون مجازات انتشار و افشای اسناد محرمانه و سری دولتی و ماده 3 قانون ج.ر )
12. فاش نمودن و انتشار غیرمجاز اسرار نیروهای مسلح. ( بند 6 ماده 6 ق.م )
13. فاش نمودن و انتشار غیرمجاز نقشه و استحکامات نظامی. ( بند 6 ماده 6 ق.م )
14. انتشار غیرمجاز مذاکرات غیرعلنی مجلس شورای اسلامی. ( بند 6 ماده 6 ق.م )
15. انتشار بدون مجوز مذاکرات محاکم غیرعلنی دادگستری و تحقیقات مراجع قضایی. ( بند 6 ماده 6 ق.م )
16. انتشار محتوای که از سوی شورای عالی امنیت ملی منع شده باشد.
د ) محتوا علیه مقامات و نهادهای دولتی و عمومی
1. اهانت و هجو نسبت به مقامات ، نهادها و سازمان های حکومتی و عمومی. ( بند 8 ماده 6 ق.م و مواد 609 و 700 ق.م.ا )
2. افترا به مقامات ، نهادها و سازمان های حکومتی و عمومی. ( بند 8 ماده 6 ق.م و 697 ق.م.ا )
3. نشراکاذیب و تشویش اذهان عمومی علیه مقامات ، نهادها و سازمانهای حکومتی. ( بند 11 ماده6 ق.م و 698 ق.م.ا )
ه ) محتوای که برای ارتکاب جرایم رایانه ای به کار می رود ( محتوا مرتبط با جرایم رایانه ای )
1. انتشار یا توزیع و در دسترس قرار دادن یا معامله داده ها یا نرم افزارهایی که صرفاً برای ارتکاب جرایم رایانه ای به کار می رود. ( ماده 25 قانون ج.ر )
2. فروش انتشار یا در دسترس قرار دادن غیرمجاز گذرواژه ها و داده هایی که امکان دسترسی غیرمجاز به داده ها یا سامانه های رایانه ای یا مخابراتی دولتی یا عمومی را فراهم می کند. ( ماده 25 قانون ج.ر )
3. انتشار یا در دسترس قرار دادن محتویات آموزش دسترسی غیرمجاز ، شنود غیرمجاز ، جاسوسی رایانه ای ، تحریف و اخلال در داده ها یا سیستم های رایانه ای و مخابراتی. ( ماده 25 قانون ج.ر )
4. آموزش و تسهیل سایر جرایم رایانه ای. ( ماده 21 قانون ج.ر )
5. انتشار فیلترشکن ها و آموزش روشهای عبور از سامانه های فیلترینگ. ( بند ج ماده 25 قانون ج.ر )
6. انجام هرگونه فعالیت تجاری و اقتصادی رایانه ای مجرمانه مانند شرکت های هرمی. ( قانون اخلال در نظام اقتصادی کشور و سایر قوانین )
ز ) محتوا مجرمانه مربوط به امور سمعی و بصری و مالکیت معنوی
1. انتشار و سرویس دهی بازی های رایانه ای دارای محتوای مجرمانه. ( مواد مختلف ق.م.ا و قانون ج.ر )
2. معرفی آثار سمعی و بصری غیرمجاز به جای آثار مجاز. ( ماده 1 قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت غیرمجاز دارند )
3. عرضه تجاری آثار سمعی و بصری بدون مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ( ماده 2 قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت غیر مجاز دارند )
4. تشویق و ترغیب به نقض حقوق مالکیت معنوی ( ماده 1 قانون حمایت از حقوق پدید آورندگان نرم افزار های رایانه ای و ماده 74 قانون تجارت الکترونیکی )
و ) محتوای که تحریک ، ترغیب ، یا دعوت به ارتکاب جرم می کند ( محتوای مرتبط با سایر جرایم )
1. انتشار محتوای حاوی تحریک ، ترغیب ، یا دعوت به اعمال خشونت آمیز و خودکشی. ( ماده 15 قانون ج.ر )
2. تبلیغ و ترویج مصرف مواد مخدر ، مواد روان گردان و سیگار. ( ماده 3 قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات 1385 )
3. باز انتشار و ارتباط ( لینک ) به محتوای مجرمانه تارنماها و نشانی های اینترنتی مسدود شده ، نشریات توقیف شده و رسانه های وابسته به گروه ها و جریانات منحرف و غیر قانونی.
4. تشویق تحریک و تسهیل ارتکاب جرائمی که دارای جنبه عمومی هستند از قبیل اخلال در نظم ، تخریب اموال عمومی ، ارتشاء ، اختلاس ،کلاهبرداری ، قاچاق مواد مخدر، قاچاق مشروبات الکلی و غیره. ( ماده 43 ق.م.ا )
5. تبلیغ و ترویج اسراف و تبذیر. ( بند 3 ماده 6 ق.م )
جهت اجرای قانون و رسیدن به اینترنت پاک ، گزارش های خود را از طریق این فرم ارسال کنید.
متن کامل قانون جرایم رایانه ای
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
بسم الله
وَ سُئِلَ [علیه السلام] عَنِ الْإِیمَانِ فَقَالَ الْإِیمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى الصَّبْرِ وَ الْیَقِینِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ وَ الصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الشَّوْقِ وَ الشَّفَقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِى الدُّنْیَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِیبَاتِ وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَى الْخَیْرَاتِ وَ الْیَقِینُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحِکْمَةِ وَ مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِینَ فَمَنْ تَبَصَّرَ فِى الْفِطْنَةِ تَبَیَّنَتْ لَهُ الْحِکْمَةُ وَ مَنْ تَبَیَّنَتْ لَهُ الْحِکْمَةُ عَرَفَ الْعِبْرَةَ وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَکَأَنَّمَا کَانَ فِى الْأَوَّلِینَ وَ الْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى غَائِصِ الْفَهْمِ وَ غَوْرِ الْعِلْمِ وَ زُهْرَةِ الْحُکْمِ وَ رَسَاخَةِ الْحِلْمِ فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ وَ مَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرَائِعِ الْحُکْمِ وَ مَنْ حَلُمَ لَمْ یُفَرِّطْ فِى أَمْرِهِ وَ عَاشَ فِى النَّاسِ حَمِیداً وَ الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الصِّدْقِ فِى الْمَوَاطِنِ وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِینَ فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْکَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْکَافِرِینَ وَ مَنْ صَدَقَ فِى الْمَوَاطِنِ قَضَى مَا عَلَیْهِ وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِینَ وَ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَ أَرْضَاهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ الْکُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى التَّعَمُّقِ وَ التَّنَازُعِ وَ الزَّیْغِ وَ الشِّقَاقِ فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ یُنِبْ إِلَى الْحَقِّ وَ مَنْ کَثُرَ نِزَاعُهُ بِالْجَهْلِ دَامَ عَمَاهُ عَنِ الْحَقِّ وَ مَنْ زَاغَ سَاءَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَةُ وَ حَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّیِّئَةُ وَ سَکِرَ سُکْرَ الضَّلَالَةِ وَ مَنْ شَاقَّ وَعُرَتْ عَلَیْهِ طُرُقُهُ وَ أَعْضَلَ عَلَیْهِ أَمْرُهُ وَ ضَاقَ عَلَیْهِ مَخْرَجُهُ وَ الشَّکُّ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى التَّمَارِى وَ الْهَوْلِ وَ التَّرَدُّدِ وَ الِاسْتِسْلَامِ
فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَیْدَناً لَمْ یُصْبِحْ لَیْلُهُ وَ مَنْ هَالَهُ مَا بَیْنَ یَدَیْهِ نَکَصَ عَلَى عَقِبَیْهِ وَ مَنْ تَرَدَّدَ فِى الرَّیْبِ وَطِئَتْهُ سَنَابِکُ الشَّیَاطِینِ وَ مَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَکَةِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ هَلَکَ فِیهِمَا
قال الرضى و بعد هذا کلام ترکنا ذکره خوف الإطالة و الخروج عن الغرض المقصود فى هذا الکتاب.
و درود خدا بر او ، فرمود : (از ایمان پرسیدند ، جواب داد)
1ـ شناخت پایه هاى ایمان : ایمان بر چهار پایه استوار است : صبر ، یقین ، عدل و جهاد .
صبر نیز بر چهار پایه قرار دارد . شوق ، هراس ، زهد و انتظار. آن کس که اشتیاق بهشت دارد ، شهوت هایش کاستى گیرد ، و آن کس که از آتش جهنّم مى ترسد ، از حرام دورى مى گزیند ، و آن کس که در دنیا زهد مى ورزد ، مصیبت را ساده پندارد ، و آن کس که مرگ را انتظار مى کشد در نیکى ها شتاب مى کند .
یقین نیز بر چهار پایه استوار است : بینش زیرکانه ، دریافت حکیمانة واقعیت ها ، پند گرفتن از حوادث روزگار ، و پیمودن راه درست پیشینیان . پس آن کس که هوشمندانه به واقعیت ها نگریست ، حکمت را آشکارا بیند ، و آن که حکمت را آشکارا دید ، عبرت آموزى را شناسد ، و آن که عبرت آموزى شناخت گویا چنان است که با گذشتگان مى زیسته است .
و عدل نیز بر چهار پایه بر قرار است : فکرى ژرف اندیش ، دانشى عمیق و به حقیقت رسیده ، نیکو داورى کردن و استوار بودن در شکیبایى . پس کسى که درست اندیشد به ژرفاى دانش رسید و آن کس که به حقیقت دانش رسید ، از چشمة زلال شریعت نوشید ، پس کسى که شکیبا شد در کارش زیاده روى نکرده با نیکنامى در میان مردم زندگى خواهد کرد .
و جهاد نیز بر چهار پایه استوار است : امر به معروف ، نهى از منکر ، راستگویى در هر حال ، و دشمنى با فاسقان . پس هر کس به معروف امر کرد ، پشتوانه نیرومند مؤمنان است ، و آن کس که از زشتى ها نهى کرد ، بینى منافقان را به خاک مالید ، و آن کس که در میدان نبرد صادقانه پایدارى کند حقّى را که بر گردن او بوده ادا کرده است ، و کسى که با فاسقان دشمنى کند و براى خدا خشم گیرد ، خدا هم براى او خشم آورد ، و روز قیامت او را خشنود سازد .
2ـ شناخت اقسام کفر و تردید : و کفر بر چهار ستون پایدار است : کنجکاوى دروغین، ستیزه جویى و جُدُل ، انحراف از حق و دشمنى کردن .
پس آن کس که دنبال توهم و کنجکاوى دروغین رفت به حق نرسید و آن کس که به ستیزه جویى و نزاع پرداخت از دیدن حق نابینا شد ، و آن کس که از راه حق منحرف گردید ، نیکویى را زشت ، و زشتى را نیکویى پنداشت و سر مست گمراهى ها گشت ، و آن کس که دشمنى ورزید پیمودن راه حق بر او دشوار و کارش سخت ، و نجات او از مشکلات دشوار است .
و شک چهار بخش دارد : جدال در گفتار ، ترسیدن ، دو دل بودن ، و تسلیم حوادث روزگار شدن . پس آن کس که جدال و نزاع را عادت خود قرار داد از تاریکى شُبهات بیرون نخواهد آمد و آن کس که از هر چیزى ترسید همواره در حال عقب نشینى است ، و آن کس که در تردید و دودلى باشد زیر پاى شیطان کوبیده خواهد شد ، و آن کس که تسلیم حوادث گردد و به تباهى دنیا و آخرت گردن نهد ، و هر دو جهان را از کف خواهد داد .
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
باتوجه به هجمه مبارزات فرهنگی هنوز افرادی که توانسته انددردستگاههای دولتهای مختلف نفوذ کنند زیاد است ازجمله کشورهایی که بنحوی باسازمانهای تروریستی مبارزه میکنند که یکی ازشیوه های آنها تضعیف معلمان به گونه های مختلف ازجمله نپرداختن حقوق ومزایای آنها که این روش استبدادی برای گسترش بردگی به طریقه نوین آن است تا آنهاراضعیف وغلام حلقه بگوش خود گردانند امید است که ملتهای بیدار جهان بتوانند عناصر خود فروخته را شناسایی وبه مجازات عملشان برسانندشاید راهی برای نجات انسانها در عرصه جهانی بوجودآیدواین غدد سرطانی ازمیان روندواین تروریستهای فرهنگی از صحنه روزگار محوشوندوروزگار بکام ملتها بدون حضورمجرمان خوش باشد
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
جدول نوع روغن انواع خودرو
مجله پزشکی دکتر مهندس
به روزرسانی نرم افزارهای پارسی اندروید
سلام
نظام رتبه بندی معلمان یا شیر بی یال و دم و کوپال
اطلاعیه
مطلب بسیار مهم و قابل توجهی در مورد جرائم رانندگی:
دورههای جدید ضمن خدمت
?? من دو تا الاغ دارم اما دو تا اتومبیل ندارم
حدود هشتاد سال پیش-طنزوحکایت
[عناوین آرشیوشده]