تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
هلالی جغتایی
بدرالدین هلالی استرآبادی از بزرگترین شاعران اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم بوده است که اصالتاً از ترکان حغتایی است. او در هرات متولد شده است و از ملازمان امیر علیشیر نوایی بوده است. شهرت او در غزل است و مثنویهای شاه و درویش (شاه و گدا)، صفاتالعاشقین و لیلی و مجنون او نیز معروف است. امیر عبیدالله خان ازبک او را به جهت کینه? شخصی به تشیع متهم کرد و به قتل رسانید (این که او به راستی شیعه بوده یا نه را از روی اشعارش نمیتوان استخراج کرد چرا که وی در آثارش گاه از خلفای راشدین و گاه از ائمه? شیعه نام برده و چنان مینماید که به مقتضای زمان به این سو و آن سو متمایل میشده است). مشهور است که سیفالله نامی در قتل او ساعی بود و از این جهت سال مرگ وی را به ابجد با عبارت «سیفالله کشت» (معادل 936 هجری قمری) ضبط کردهاند.
آثار هلالی جغتایی در گنجور به همت دوست گرامی آقای علی پیسپار و با استفاده از نسخه? تصحیح شده توسط شادروان سعید نفیسی در دسترس قرار گرفته است.
آثار هلالی در گنجور:
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
سیر فی الله چیست؟
پرسش: منظور از سیر فی الله چیست؟
پاسخ: سیر فی الله مرحله ای است که انسان مراحل سیر و سلوک را طی کرده و به کمال نسبی ناشی از ریاضتها دست یافته، و در حال تماشای حق باشد. این مرحله را مرحله توحید محض و امثال آن هم می گویند. عباراتی برگزیده از عطار نیشابوری را می آوریم. در آخر کلام او سیر فی الله به صورت مبهم آمده است. او در ابتدا مراحل سیر و سلوک و سیر الی الله را هفت مرحله دانسته، که عبارت است از طلب، عشق، معرفت، استغناء، توحید، حیرت و فنا؛ یعنی بقاء در ذات او یا فناء فی الله. این هفت وادی را عطار در منطق الطیر چنین بیان کرده است:
گفت ما را هفت وادی در ره است چون گذشتی هفت وادی درگه است اول مرحله طلب:در این مرحله سالک راه حقیقت باید مردانه گام در راه نهد و از خود بگذرد و همت قوی دارد و در همه حال و همه جا یار را بجوید و به دنبال او که در درون وی است، کند و کاو و جستجو نماید. این وادی وادی پر خطری است ولی سالک نباید وحشتی به دل راه دهد؛ سر تا پا تسلیم رضای او باشد و بکوشد تا بیابد که عاقبت، جوینده یابنده بود:
چون فرود آیی به وادی طلب پیشت آید هر زمانی صد تعب دوم مرحله عشق:درین وادی وجود طالب و سالک مالامال از عشق و شوق و مستی می گردد. عشق وجودش را چنان پر می سازد که یکسره آتش سوزان می شود و در تب و تاب می افتد. عشق به پروردگار به صورت عشق به همه مظاهر هستی که جلوه رخ دوست هستند، نمودار می گردد و در عین سوز و گداز و اشتعال درون سر تا پا خوبی و صفا و صلح و آشتی می گردد. سالک در این مرحله می سوزد و به یاد دوست، همه کس و همه چیز را دوست می دارد. درین حال سالک خود را در مسیر و جریان کل کاینات می بیند و با تمام ذرات هستی همراه و همراز می گردد.
زنده دل باید درین ره مرد کار تا کند در هر نفس صد جان نثار سوم مرحله معرفت:عبارت است از شناخت و به نظر عرفا اصل معرفت، شناخت خداوند است. ارزش هر کس به معرفت بود و هر که را معرفت نبود بی قیمت بود. نسبت به نفس خود و ذات حقیقت شناخت پیدا می کند و چشم دل و جان وی، چشم سر و چشم درونی وی باز می شود. عارف پاکدل چشم جانش به حقایق و رموز دستورهای دین و هدف انبیاء باز می گردد.
چهارم مرحله استغنا:درین مرحله صوفی و سالک چنان به خداوند متکی می گردد که از همه چیز و همه کس جز او بی نیاز می گردد، و خود را در کوی امن و رجا مستغنی می یابد و از همه مال و مقام و جلوه های وسوسه انگیز زندگی بیکباره دل می کند و طمع می برد. ای بس که چو پروانه پر سوخته زان شمع در کوی رجا دامن پندار گرفتیم و این مرحله رسیدن به فقر سلوکی است که استغنای کامل و بی نیازی به همه چیز است، و این همان است که پیامبر اکرم می فرمود: "الفقر فخری". رسیدن به این مرحله و پشت پا زدن به هوس ها و جلوه های دنیایی، پا گذاردن بر سر افلاک و نه گنبد میناست، و اینجاست که سالک می تواند با افتخار خود را بالاتر و برتر از حطام دنیا و زخارف خاکی مشاهده کند و صفات خداوندی را در وجودش متجلی ببیند.
پنجم مرحله توحید:اکنون عارف به مرحله توحید می رسد، چشم دل باز می کند تا جان بیند. در این حال مشاهده می کند که در جهان یکی هست و هیچ نیست جز او، و بر هر چه بنگرد او را در وی می بیند. حضرت علی علیه السلام می فرماید: "ما نظرت فی شیء إلا وما رأیت الله فیه". در این حال عارف همه چیز و همه جا را از آن جا که مظهر و آفریده اویند، زیبا می بیند و می ستاید. به دریا بنگـــــــــــرم دریا تو بینم به صحرا بنگرم صحرا تو بینم به هر جا بنگرم کوه و در و دشت نشان از قامت رعنــــا تو بینم در این مرحله گاه عارف حتی جدا دانستن حق را از خود و از عالم هستی که جلوه رخ دوست است دوگانگی می داند، و به مصداق "کنت کنزا مخفیا ..."، معتقد است که جهان هستی تجلی و جلوه رخ دوست است و هر چه هست اوست و جز او هیچ نیست.
ششم مرحله حیرت:در این مرحله در دل عاشق و اهل الله در وقت تامل و تفکر و حضور، حیرت و سرگردانی وارد می شود، و در طوفان فکرت و معرفت سرگردان می شود و هیچ باز نداند. در رهت حیران شدم ای جان من بی سرو سامان شدم ای جان من
مرحله آخر یا وادی فنا:این مرحله مرحله نیستی و محو شدن سالک است از خود و بقای اوست در حق. در این حال منیت و خود خواهی وی به
همراه همه صفات مذموم و ناپسند نابود می شود و وجودش زنده می گردد به صفات پسندیده و محمود الهی. درین مرحله است که انسان به آزادگی مطلق می رسد. فنا پایان راه سیر الی الله است، و شروع بقاء بالله و یا شروع سیر فی الله. در این حال است که انسان متخلق به اخلاق الله می گردد و لیاقت جانشینی خدا را و جایگاه خلیفة اللهی را پیدا می کند و چنان غرق دریای افعال الهی می شود که نه خود را و نه غیر را اراده ای نبیند جز فعل و اراده و اختیار مطلقه حق تعالی. در اینجا سالک به ایمان کامل می رسد و تسلیم محض است؛ یعنی مسلمان واقعی که هدف غائی و نهائی اسلام و هر دین توحیدی دیگر تسلیم محض بنده است به اراده و مشیت خداوند. در سوره شریفه حجرات آیه 14 می خوانیم که "بادیه نشینان گفتند ایمان آوردیم. بگو ایمان نیاوردید و لکن بگویید اسلام آوردیم و هنوز ایمان به دلهای شما وارد نشده است." عطار می گوید: چونکه گردی فانی مطلق ز خویش هست مطلق گردی اندر لامکان برگرفته از سایت تبیان |
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
باسمه تعالی
یاحسین
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی ،با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید.
گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا،تک درختی در بیابان یکه وتنها کشید.
گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن،عکس یک خنجر ز پشت سر پی مولا کشید .
گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم، راه عشق وعاشقی ومستی و نجوا کشید.
گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن،در بیابان بلا تصویر یک سقا کشید.
گفتمش از غربت ومظلومی ومحنت بکش،فکر کردوچهار قبر خاکی از طه کشید .
گفتمش سختی ودرد وآه گشته حاصلم، گریه کرد وآهی کشید وزینب کبرا کشید.
گفتمش درددلم را با که گویم ای رفیق ،عکس مهدی را کشید وبه چه بس زیبا کشید .
گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین ، گفت این را بباید خالق یکتا کشید.
ومن الله توفیق
روشندل
12/10/1390
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
باسمه تعالی
پرده ی غیب
ازبرای عشق تو به ســـــــــــــــردارشدیم
آنچه ناگفتنی بود گفتیم به سردارشدیم
آنچه از غیب عیان شــــــــــــــــد دل مارا
همه جاری شد از این دل به سردار شدیم
سالها طلب دوست نگـــــه داشتیم ما
عاقبت شـــــــــد هویدا به سردارشدیم
درشبی چون که نگار تو بدیدیــــــــــم
آخرین لطف که عیان شد به سردارشدیم
گذرازخلق نمودم نظری کردم سوت(سویت)
هرچه آمد زازل مابه سردارشـــــــــــدیم
سرّخود با که توان گفت کــــــــــــه آن
فاش گفتیم به زبان به سردارشــــــدیم
کس نتوانست بگـــــــــــــــیرد دل مارا
دل به او داده ایم به سردارشــــــــــدیم
آنچه بر لوح نوشتیم به صـــــــفای دل او
لفظ آن بود که ماهم به سردارشـــدیم
ای که دربهر دلی بی خود و سرگردانی
عشق آن بود که گفتیم به سردارشدیم
دربیان کس نگنجد سیرت آن یار خـــــوب
چون که گنجید به دل ما به سردارشدیم
دیدن آن نیست کـــــــــه در عام نشست
دیدن آن بود که دیدیم به ســـر دارشدیم
خود چرا در پی غیر پیــــــچ وتابی می دهی
وا ره از غیر که ببینی به سردارشـــــــدیم
قدمی درپی جانان بگــــــــــــذار از پی او
قدم از پرتو او بود به سردارشـــــــــدیم
ایکه درعشق همسفـــــــــــــری نامردی
مردمائیم که به جرمش به سردارشـــــدیم
گلشن لطف نظرها همه اش نور ستـــــــود
هرچه را ما که ستودیم به سردارشــــــدیم
حرم دل که نمود از شرف عشق سپـــــــــاس
به سپاسی همه عشقش بسرودیم به سردارشدم
دل که درخانه ی او محرم اسرار شده است
پرده ی غیب به لقاء آمده بودیم به سردارشدیم
نورآن نیست که شمس وقمرش آیـــــد نور
نور آن بود که به ذکرش به سردارشدیم
هرچه شیطان صفتان تاخت وتازم کردند
مابه راه دوست داشتن به سردارشدیم
این همه رنگ جهان برق نمود در نظرم
ما به لطفش همه را پوچ نمودیم به سردارشدیم
هرچه ازغیب عـــــــــــیان شد به علــــــــی
کس ندیداز مه رویش به سردارشـــــــــــدیم
29/12/74-ساعت 8شب
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
اسماء الهی از منظر امام خمینی (ره) -دکتر بیوک علیزاده و دکتر احمد حبیبیان
بحث اسماء و صفات ازمباحث مهم عرفانی است . عارفان مسلمان ، جهانی شناسی و انسان شناسی خود را بر مبنای اسماء و صفات سامان داده اند، از منظر امام خمینی (ره) اسمایی که خداوند متعال به آدم (ع) آموخت « و علّم آدمَ الاسماءَ کُلها» (بقره: آیه 31) ، از نوع الفاظ نبود ، بلکه حقایقی وجودی بود که می توان آن ها را با چشم دل رؤیت نمود . این اسماء به سه مرتبه : ذات ، صفات ، و افعال تقسیم می شوند که در حقیقت ، به صورت سلسله مراتب اند؛ یعنی تا عارف ِ واصل به درک اسم ذات نایل نشود ، نوبت به کشف مراتب دیگر نمی رسد . در این مقاله می خواهیم دیدگاه امام خمینی را درباره اسماء نحوه ظهور و تجلّی خداوند از طریق آنها را بررسی نمائیم .
تبیین نظریه سطوح معنایی آیات قرآن از منظر امام خمینی (س) -فاطمه طباطبایی-مرضیه شریعتی
اصل تاویل یا بازگرداندن معنا به خاستگاه و منشأ اصلی آن از حیثیات و وجوهاتی که خاص جهان بینی عرفانی است غالبا مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. تأویل به موجب جستجوی سرچشمه ها و مبادی آغازین و حقیقی معنا با جهان بینی عرفانی که سیر و صیرورت وجودی اشیاء را به سوی حقایقشان می کاود در یک نقطه به می پیوندند. هر دو در پی یافتن افق اعلای مظاهر و آیات ربانی اند. از اینرو می توان تأویل را تجلی گاه سلوک عملی و نظری عارف قلمداد کرد زیرا او معانی را به زبان مرتبه وجودی خویش تأویل می کند و از آنجا که وجود حقیقت واحده ذومراتب است در تأویلات قرآنی نیز با حقیقتی که مثار کثرت است مواجهیم. حضرت امام (س) ضمن پرداختن به این موضوع این امر را مؤید جامعیت کلام الهی می دانسته و در کلمات خویش به مبانی و مؤلفه های آن اشاره کرده اند. لذا در بررسی مؤلفه های اصل ذومراتب بودن آیات حق در اندیشه امام خمینی(س)، مبانی وجود شناختی و انسان شناختی آن تبیین گشته و ریشه های بنیادی قول به کثرت معنایی آیات قرآن در کلام ایشان تشریح می گردد.
تجلیات الهی از منظر امام خمینی (س)-مرضیه شریعتی
موضوع تجلیات در عرفان اسلامی غالبا متوجه بحث اسماء و صفات الهی است و این موضوع به عنوان هسته اصلی مباحث عرفانی مورد بحث و چالش فراوانی بوده است. حضرت امام (س) نیز در آثار عرفانی خویش به این موضوع پرداخته و نکات ارزشمندی بیان فرموده اند. در این تحقیق تجلیات در قالب عناوینی چون، تجلی ذاتی، صفاتی و افعالی، تجلی علمی، تجلی مشیت مطلقه، تجلی رحمانیه و رحیمیه، تجلی به اسم مستأثر، تجلی به فیض اقدس و مقدس، تجلی به اسم اعظم، مفاتیح غیب و عماء، از دیدگاه حضرت امام(س) مورد بحث و بررسی قرار گرفته و در غالب آنان رأی و اندیشه اختصاصی امام(س) نیز بیان شده است. آراء اختصاصی امام خمینی(س) در موارد یاد شده در قالب نقد، پیشنهاد و یا اصلاح نشان داده شده است.
مناسبت و مشاکلت جوهری میان محب و محبوب-مرضیه شریعتی
محبت، حقیقتی کلی است که میان خداوند و ممکنات از حیث حکم مناسبت مشترک است. این از محالات است که کسی مغایر خود را دوست بدارد. میان دو کس جز به واسطه معنایی مشترک محبتی صورت نمی بندد.(1) بی درک و تذوّق این مناسبت، ادراک معانی و الهامات ربّانی بر سالک میسر نیست. بدیهی است میان جمیع کینونات حکم امتیاز ثابت است اما آنچه محبت را ضروری می کند غلبه حکم مناسبت و اشتراک بر حکم مغایرت و امتیاز است(2) و هر آیینه همین حکم تفرق و بعد است که محب را وا می دارد تا با رفض موانع دیدار و انسلاخ عوامل امتیاز به وحدت با محبوب دست یابد. مشاهده سنخیت فرع با اصل، جزء با کل، مقید با مطلق موجب ظهور میل و شوق به حرکت عاشقانه در حاق نفس سالک می گردد و تا این مناسبت به شهود نرسد و این سرّ از موطن خفا تجلّی نکند نوایر اشتیاق بر افروخته نگردیده و امتیاز میان محبّ و محبوب ساقط نمی گردد. از این رو، راهروی الی الله با مشاهده هر معنی آشنا و لطیفه ربّانی که با قابلیاتش همسو و با نفسش مجانس است باب تازه ای بر وی گشوده شده و فتوحات بیشتری بر وی حاصل می گردد.
ارتباط قوای علمیه و عملیه نفس انسان با تکیه بر آراء امام خمینی(س) در این خصوص -مرضیه شریعتی
انسان علاوه بر حواس ظاهری (بینائی، شنوائی، بویایی، چشائی و لمسایی) و حواس باطنی (حسن مشترک، خیال متخیله، واهمه و حافظه) که در آنها با سایر حیوانات مشترک است، قوّ? مخصوص به خود نیز دارد که عبارتند از: عقل عملی و عقل نظری؛
ادلّه اثبات واجب از دیدگاه ملاصدرا -مرضیه شریعتی
پیش از آنکه ملاصدرا شیوه متقن و قاطع خود را در اثبات واجب تعالی اقامه کند براهینی چند در این مورد از سوی حکما و فیلسوفان مطرح شده بود که همگی ادله ای عقلی و استدلالی به حساب می آیند. دلایل دیگر آفاقی و انفسی چنانکه می فرماید: « سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق » یعنی از راه مشاهده آثار حق تعالی در جهان خارج و در نفس به اثبات می رسند و یا فطری اند آنجا که می فرماید: « فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها». ملاصدرا در اسرار الآیات خویش تصریح می کند که بهترین دلیل اثبات حق تعالی استدلال ذات به ذات است همچنانکه حق تعالی خود فرموده است: «اولم یکف بربک انه علی کل شیئ شهید» (1) براهینی که ملاصدرا بدانها استشهاد می کند دلایلی است که علاوه بر خرد و عقل، شهود و اشراق باطن را نیز می طلبد. او در آثار خویش با تعبیرات مختلف برآن است تا به خواننده القا کند اگر از ظلمات و اوهام نفسانی خود را برهاند قادر به درک و دریافت نشانه ها و آثار دال بر وجود حق تعالی می گردد. ما در اینجا توضیح مختصری درباره دلایل ملاصدرا ارایه می کنیم.
مکاشفه عرفانی در اندیشه سهروردی-حسین هوشنگی، عباس احمدی سعدی
یکی از مسائل مهم فلسفه عرفان، ماهیت کشف و شهود و یا تجارب عرفانی است. در این باره دو دیدگاه از اهمیت ب ی شتری برخوردار است: ذاتگرایی و ساختگرایی، در این نوشتار دیدگاه شیخ درباره ماهیت تجربه عرفانی مورد تحقیق قرار میگیرد. فرضیه ما در اینجا آن است که مکاشفات عرفانی نزد سهروردی با وجود تنوع گستردهای که دارند دارای اوصاف مشترکی هستند که در سنتها و آیینهای مختلف در طول تاریخ به وقوع پیوستهاند، از اینرو دیدگاه وی به ذاتگرایی نزدیک تر است.
عرفان و موسیقی-هادی وکیلی، مهدیه سادات کسایی زاده
با توجه به تعدد معانی و مصادیق هنر و انحطاط آن در برخی حوزههای فکری و فعلی، بازیابی مفهوم سازوار با نمونههای اصیلی که زیبایی حقیقی را در خود میپرورد، ضرورت یافته و شکوه متعالی آن (هنر) را که در مسلخ مصادیق کاذب قربانی میشود، بازنمایی میکند. با دست یافتن به این معنا، ارزیابی نظری موسیقی نیز جایگاه ویژهای خواهد یافت. زیرا وجوه الهام بخش موسیقی نقشی تعالیآفرین به آن خواهد بخشید. این تعالی در احیای عشق و ابراز حقیقت به ثمر خواهد نشست و از این رهگذر، سالک کوی دوست، غم هجران را به غزل احساس حضور در حضرتش و از طریق موسیقی مؤانست با او جبران خواهد کرد و محبت و معرفت را ارتقا خواهد بخشید.
نگاهی به پیش فرضهای انسانشناختی فقه و عرفان-مرتضی قرایی
دراین نوشتار تلاش کردهایم با بررسی تاریخی ـ تحلیلی آموزههای فقهی و عرفانی، و با استفاده ازدستاوردهای روانشناسی، وآموزههای دینی و مذهبی تفاوت نگاه عرفانی وفقهی را نسبت به انسان نشان دهیم. یکساننگری نسبت به انسان، تلقّی شهروندی از او، بیتوجهی یا کمتوجهی به سنخ روانی انسانها و غیره از سوی فقه وفقیه؛ درمقابل توجه به تفاوتهای انسانها، تفرّد، اهتمام به سنخهای روانشناختی انسانها و غیره درنگاه عرفانی و عارفان را به تصویر کشیدهایم.
نیایش در اندیشه مولوی-قربان علمی
دعا و نیایش بهعنوان رابطه میان انسان و خدا، از مسائل مهم در ادیان و نیز مهمترین رابطه بین خالق و مخلوق در جهان و «اولین، عالیترین و صمیمانهترین نماد تجسم دین» همچون خون و جریان خون در زندگیِ دینی ما است. از جمله افراد معدودی که عمیقترین اسرار دعا و نیایش را بیان کرده است جلال-الدین مولوی است. او معتقد بود آغازگر دعا خداوند است، چون اوست که احساس نیاز را در انسان بهوجود میآورد، ازاینرو هر دعا و نیایش فینفسه حاصل لطف خداوندی است. در نظر او دعا آن چراغی است که خدا در این عالم روشن ساخته تا انسان را از ظلمات بیرون آورد. در این مقاله که مواد آن به شیوه توصیفی و تحلیلی از آثار مولوی استخراج شده است، دیدگاه مولوی در باره مفهوم و اهمیت نیایش، دعای واقعی، آغازگر نیایش، انگیزه، انواع، آداب و استجابت دعا و نقش آن در برگرداندن قضای الهی بررسی شده است.
ویژگی های اصلی انسان کامل از منظر عرفان-بیوک علیزاده، سیدمرتضی مبلغ
عرفان نظری واجد دو رکن اساسی است: «خداشناسی(توحید)» و «انسان شناسی(موحّد)». سایر مباحث عظیم و گسترد? عرفان نظری از تبعات این دو موضوع است. انسانشناسی هنگامی که به حوز? شناخت «انسان کامل» وارد میشود جنبه مـهمتری پیدا میکند. در آنجا به یک معنی به اصلیترین رکن عرفان نظری تبدیل مـیشود.
بایستههای تحقیق در فلسفه? اسلامی-بیوک علیزاده
از جمله اتهامات ناروایی که بر فلسفه? اسلامی وارد شده است، این است که آنچه فلسفه? اسلامی نامیده میشود، اگر هم جایز باشد بر آن نام فلسفه? اطلاق کنیم و مقید به قید «اسلامی» نمائیم، همانی است که فیلسوفان درجه اولی همچون ابن سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا تولید کردهاند و اگر از اشکال ناکارآمدی آن صرفنظر کنیم، هیچ جای توسعهای در آن نیست. از این رو صرف عمر و هزینه در جهت آموزش و پژوهش در باب آن، جز دور معیوب و آب در هاون کوبیدن و باد پیمودن نیست.
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
معرفی کتاب عوارف المعارف اثر شهاب الدین سهروردی
معرفی کتاب عوارف المعارف اثر شهاب الدین سهروردی
شیخ شهاب الدین ابو حفص عمربن محمد سهروردی ملقب به شیخ الاسلام در اوایل شعبان 539 و به قولی در اواخر رجب آن سال ، در سهرورد زنجان ولادت یافت. در بغداد نزد عم خویش شیخ نجیب الدین سهروردی تلمذ کرد . شیخ شهاب الدین در فقه و حدیث شاگرد عمویش و ابوالقاسم بن فضلان و ابوالمظفر هبه الله و معمربن فاخر و ابی زرعه مقدسی و ابوالفتح طائی و جماعت دیگر از فقها و محدثان نیمه دوم قرن ششم هجری است در تصوف به شیخ عبدالقادر گیلانی و شیخ ابوالسّعود بغدادی و شیخ ابو محمد بن عبد یا عبدالله بصری ارادت داشته است. البته به موجب روایت ابن خلکان عبدالقادر گیلانی هم جزو مشایخ شهاب الدین بوده است اما ظاهراً تعلیم شهاب الدین در نزد عبدالقادر در علوم دینی بوده است، نه در تصوف شهاب الدین با آنکه بیشتر به عنوان شیخ صوفیه شهرت داشت در حدیث و فقه نیز از علماء بزرگ عصر محسوب می شد و حتی در فقه فتاوی خاص نیز داشت. البته این مشایخ ظاهراً از مشایخ خدمت و صحبت شیخ شهاب الدین بودند . اما استاد بزرگ شهاب الدین در طریقت و به اصطلاح شیخ خرقه و تلقین ذکر او عمویش می باشد. سهروردی از شهرت بسیار خوبی برخوردار بوده ، به نحوی که به هرکدام از حکام زمانش که نامه ای نوشته است آن حاکم با کمال ارادت ، خواهش او را پذیرفته است این در حالی است که وقتی سهروردی از دنیا می رود تمام ثروتش به اندازه هزینه کفن و دفنش نمی شود اعتماد خلیفه عباسی الناصر لدین الله در حق او چندان بود که او را به سفارت نزد سلاطین و امراء عصر می فرستاد از جمله چند بار از جانب خلیفه به دربار « الملک العادل» به سفارت رفت و یک بار نیز به عنوان رسالت نزد سلطان روم علاءالدین کیقباد سلجوقی رفت می گویند که نجم الدین رازی پس از نگارش کتاب مرصاد العباد تحت تأثیر شهرت سهروردی مقدمه ای به کتابش می نویسد وتقدیم سهروردی می کند سهروردی مقدمه را می خواند وبه رازی می گوید من نه مقامی دارم که به تو بخشم و نه پولی دارم که به توبدهم اما تو را به علاءالدین کیقباد سلجوقی توصیه می کنم. در طی این سفارتها و همچنین در ضمن مسافرتهای دیگر از جمله حج به ملاقات بعضی ازمشایخ عصر نایل شد در آخرین سفر حجش به سال 628هـ میان او و ابن فارض ( عارف و شاعر معروف مصر ) ملاقاتی دست می دهد که شهاب الدین به عده ای از اصحاب ابن فارض از جمله پسر ابن فارض خرقه داد. شهاب الدین یکبار نیز با ابن عربی ملاقات کرد و ابن عربی او را عبد صالح خوانده است. شیخ سعدالدین حمویه که ازخلفای نجم الدین کبری است در حق سهروردی گفته است: نور متابعه النبیّ(ص) فی جبین سهروردی شیءٌ آخر. سعدی هم افتخار شاگردی سهروردی را داشته و از او چنین یاد می کند.
مرا شیخ دانای مرشد شهاب دو اندرز فرمود بر روی آب
یکی آنکه در جمع بدبین مباش دگر آنکه درنفس خودبین مباش
کمال الدین اسماعیل اصفهانی هم هر چند ظاهراً به دیدار شیخ نایل نیامد لیکن باب نوشت و خواند گشوده بود و نامه یی از شیخ در دست است که در آن با محبت و شفقت شاعر اصفهان را نصیحت میکند. کمال الدین اسماعیل در ستایش سهروردی اشعاری دارد که این نشان میدهد که شیخ در زبان فارسی هم سخن شناس بوده است و این نکته تردیدی را که ممکن است در انتساب شعرفارسی به شهاب الدین به خاطر آید نفی می کند.
نمونه ای از شعر فارسی سهروردی :
بخشای بر آنکه بخت یارش نبود جز خوردن اندوه تو کارش نبود
در عشق چه حالتیش باشد که در آن هم بی تو و هم با تو قرارش نبود
از شعر عربی او هم ابن خلکان نمونه هایی ذکر می کند. تأثیر شیخ شهاب الدین در نشر و توسعه تصوف نه فقط از طریق مجالس وعظ و ارشاد و تربیت مریدان در خانقاه و مدرسه بود بلکه تا حدی نیز از طریق کتابهایش بود که در شرح عقاید صوفیه یا نقد آراء اهل بدعت بود.
1ـ اعلام الهدی و عقیده اهل التقی که در مکه تألیف کرد
2ـ جذب القلوب الی مواصله المحبوب
3ـ رشف النصائح الایمانیّه و کشف الفضائح الیونانیه
این کتاب که بعدها ضیاءالدین مسعود شیرازی از شاگردان امام فخر رازی به آن جواب داد این رساله را شیخ شهاب الدین ظاهراً به این قصد نوشت که خلیفه الناصر را در مبارزه با اسماعیلیه و با اقاویل فلاسفه که تا حدی مرجع دعاوی اسماعیلیه بود تشویق کرده باشد این رساله به یک معنی دنباله کاری بود که امام محمد غزالی در تهافت الفلاسفه شروع کرده بود.
4ـ دو فتوت نامه به فارسی
با توجه به علاقه خلیفه ناصر به مسئله فتوت و مخصوصاً با شهرت و نفوذی که شهاب الدین در مسایل مربوط به تصوف داشته است شهاب الدین در ترویج این طریقت در بین فارسی زبان تأثیر قوی داشته است.
5ـ عوارف المعارف
که شهرت جهانی را برای سهروردی به ارمغان آورد و از طرف دیگر در بیشتر نقاط از قلمرو اسلام این کتاب آنچنان اهمیت داشته که تدریس این کتاب به عنوان شرط اول تأسیس خانقاه به شمار می رفته است . که از نظر منابع عرفانی جزء امهات کتاب است به گونه ای که این اثر بسیار منظم و دقیق طرح شده و این در حالی است که در کتاب های عرفانی معمولا ً نظم ندارند .
این کتاب در زمان خود سهروردی به فارسی ترجمه شده است و قدیمترین ترجمه فارسی آن ظاهراً همان است که اسماعیل بن عبد المؤمن در سال 655هـ کرده است و کار آقای قاسم انصاری هم تصحیح انتقالی ترجمه ابو منصور بن اصفهانی متعلق به قرن هفتم بوده است آقای قاسم انصاری می گویند که من برای اینکه مترجم را بهتر بشناسم نامه ای به استاد مجتبی مینوی نوشتم و ایشان در جواب نوشتند که من و فروزانفر به دنبال اطلاعات مورد نیاز شما گشتم اما مطلب قابل توجهی پیدا نکردیم اما با این وجود با توجه به اثار عبدالمومن اصفهانی و بزرگانی که با او در ارتباط بودند معرفی خوبی در کتاب آمده است.
شرح حال مترجم
نام وی اسماعیل بن عبد المؤمن ابی منصور ماشاده است و کتاب عوارف را ، به خواهش دوستان و به پاس ارادتی که به عبدالسّلام کاموی داشته ، در سال 665 هـ از عربی به فارسی بر گردانده است (عبدالسلام کاموی از مریدان شهاب الدین سهروردی بوده و محضر او را درک کرده است مترجم هم از مریدان و شاگردان عبدالسلام کاموی است و این هر سه تقریباً در یک قرن می زیسته اند تاریخ وفات عبدالسلام کاموی بنا به قول خواجه عمادالدین کرمانی ، سال 705هجری است ) باتوجه به نام کسانی که مترجم در اثر خود از آنان یاد کرده است معلوم می شود که وی از مریدان عبدالسلام کاموی و تاج الدین اشنهی( یا اشنوی ) بوده و در قرن هفتم می زیسته است . علاوه بر کتاب حاضر آثار دیگری داشته که آماج بیمهری روزگار گردیده و ناشناخته مانده است .
آثار موجود مترجم
1ـ ترجمه عوارف المعارف سهروردی
2ـ ترجمه پنج پرسش و پاسخ که اصل آن از تاج الدین اشنوی است
در راه مکه و مدینه سوالی چند یاران و همصحبتان از تاج الدین اشنوی کرده بودند که به تازی جواب آن گفته یاران از این ضعیف التماس کردند که آن نیز پارسی کن آن نیز میسر شد
3ـ تحفه اهل الوصول فی علم الفصول
علت تألیف چون امام ابو محمد بن خدادادبن ابی بکر یوسف اشنهی وفات یافت
فصولی چند که از بهر مبتدیان بر وی اقتراح کرده بودند به دست این ضعیف افتاد و چون منبع معانی و معدن علوم وجدانی بود اگر پراکنده می ماند دست حوادث آن را مبتر می گردانید این بود که فصول را جمع کردم و با دیگر تصانیف او ضمّ کردم و نام ان تحفه اهل الوصول فی علم الفصول نهادم.
شاعری مترجم
با توجه به اشعاری که در ترجمه عوارف و کتاب تحفه اهل الوصول آمده و اشارات متعددی که مترجم در تألیف تحفه به خود دارد و مخصوصاً مدیحه ای که در اغاز این کتاب از خود آورده است شاعری او روشن می شود.
ترجمه های دیگری هم از عوارف المعارف شده است یک ترجمه ایی از ظهیرالدین عبدالرحمن بن بزغش که خود از مشایخ سهروردیه بوده است در فارس ، یک شرح فارسی نیز براساس همین ترجمه به وسیله نواده ظهیرالدین ـ جنید بن فضل الله بن عبد الرحمن که صدر لقب داشته است ـ جهت شاه شجاع آل مظفر تألیف شده است.
عماد فقیه کرمانی هم عوارف المعارف را به عنوان طریقت نامه به رشته نظم کشیده است. کتاب عوارف المعارف که مشتمل ب شصت و سه باب است شهاب الدین تقریباً در تمام مسایل و تجارب صوفیه به بحث پرداخته است و سعی کرده در هر باب حقیقت آراء و آداب متصوفه را از آنچه مدعیان در آن باب دارند باز نماید و ساحت صوفیه را از اتهامات مخالفان تنزیه کند از این رو در اغاز کتاب ، شیخ از منشأ علوم صوفیه ، برتری علم آنها و توجه آنها به تصفیه قلب و باطن به تفصیل صحبت می کند ماهیت تصوف و سبب آن که قوم به این نام خوانده شدند با ذکر کسانی که به صوفیه منسوب می شوند و از آنها نیستند در دنبال این مباحث می آید . در باب شیخ و خرقه مشایخ و همچنین در باب رباط و خانقاه نیز به تفصیل سخن می گوید و بحث را به اختلاف احوال مشایخ در سفر و مقام و در باب آداب مربوط به سفر می کشد و حتی از تفاوت بین احوال صوفیه متجرد و متأهل سخن می گوید چهار باب درباره سماع ـ سه باب درباره چله نشینی و دو باب درباره اخلاق . اما در باب آداب که منشأ تربیت و اخلاق صوفیه است با تفصیل بیشتر صحبت می کند از آداب طهارت و نماز گرفته تا آداب خور و خواب وصحبت . آخرین ابواب کتاب هم در باب احوال روح ، مکاشفات صوفیه و مسایل مربوط به خواطر و واردات و احوال و مقامات است که سرانجام منتهی به بحث دربرخی اصطلاحات قوم و در مسایل مربوط به بدایات و نهایات می شود تمام این ابواب را نویسنده با ذکر احادیث نبوی و روایات مشایخ اغاز می کند و اشتمال به کتاب بر اطلاعات و معلومات تاریخی آن را جالبتر می نماید بعضی بابها از جمله آنچه در باره روح و نفس دارد از لحاظ روانشناسی صوفیه اهمیت خاص دارد درباره احوال و مقامات هم آنچه در عوارف المعارف آمده است شامل نکات دقیق است و این مسئله با این دقت در کلام متقدمان نیست.
عوارف المعارف مثل رساله قشیریّه خلاصه جامعی از تمام تعالیم صوفیه را عرضه می کند ودر این کتاب شهاب الدین مخصوصاً به آداب و اخلاق صوفیه توجه دارد و این نکته ازمواردیست که عوارف المعارف را با احیا ء علوم الدین امام غزالی پیوند می دهد.
گردآوری توسط خانم صدیقه حسنلو، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته عرفان اسلامی
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
درباره انجمن عرفان اسلامی ایران
انجمن علمی عرفان اسلامی ایران در سال 1383 به همت جمعی از صاحبنظران و متخصصان این حوزه، تاسیس شد تا بتواند با تاکید برمبانی عرفان اسلامی بهویژه اندیش? امام خمینی(س) و دیگر عارفان معاصر، عرفان شیعی را به کام تشنگان حقیقت برساند و آن را از بیراهه ها در دو عرص? عرفان عملی و نظری مصون دارد.
-
ساختار
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
نت برگ اولین سایت خرید گروهی در ایران تخفیف تا 90% |
نت برگ اولین سایت خرید گروهی در ایران تخفیف تا 90% |
X
تبلیغات در بلاگ اسکای |
ویژه نامه تولد کریم اهل بیت ع امام حسن مجتبی ع
احسان حسن (ع) در آیات و روایات
افسانه ازدواج ها و طلاق های امام حسن (ع)
امام حسن (ع) ؛ اسوه حسن و کرامت
امام حسن (ع) زینت عرش الهی
امام حسن ؛ اسوه صلابت و پایداری
انتظارات امام حسن(ع) از شیعیان
برگى از فضایل امام حسن(ع)
بی انس تو سرزمینهایت برایم تنگ است
تنهاترین سردار
زندگانی کریم اهل بیت (ع)
قرآن در سخن امام حسن (ع)
کریم آل کساء
مشی مدبرانه امام حسن (ع)
مقایسه عصر حسنین از دیدگاه شهید مطهرى
نرم افزارصوتی زیارت عاشورا
نرم افزارصوتی زیارت عاشورا
حاج منصورارضی ، حاج سعیدحدادیان ، حاج محمودکریمی ، حاج محمدرضاطاهری
حاج صادق آهنگران ، حاج حسن خلج ، حاج مهدی منصوری ، حاج حسین سازور
حاج سماواتی ، حاج حبیبی
نرم افزار عطش جان ( زندگینامه 40 تن از علمای عرفان واخلاق )
برای دانلود نرم افزار به ادامه مطلب بروید
ادامه مطلب ...
نرم افزارمناجات باخدا ( ویژه ماه مبارک رمضان 1390 )
این نرم افزار را با ذکر صلواتی به روح بلند شهید گمنامی
که در روستای نیاک مدفون است دانلود کنید
تنظیم فونت
+ افزایش اندازه متن - کاهش اندازه متن
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
جدول نوع روغن انواع خودرو
مجله پزشکی دکتر مهندس
به روزرسانی نرم افزارهای پارسی اندروید
سلام
نظام رتبه بندی معلمان یا شیر بی یال و دم و کوپال
اطلاعیه
مطلب بسیار مهم و قابل توجهی در مورد جرائم رانندگی:
دورههای جدید ضمن خدمت
?? من دو تا الاغ دارم اما دو تا اتومبیل ندارم
حدود هشتاد سال پیش-طنزوحکایت
[عناوین آرشیوشده]